حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
پنج شنبه 86/1/30 :: 3:21 عصر

 

 

دیروز الو!الو ! یا حسین . آنجا جبهه است ؟؟؟

امروز شماره مورد نظر در دسترس نمی باشد the mobile set is off .عشق بی پاسخ



 


 

دیروز زنده باد بسیجی، بی حجاب محتاج نگاه دیگران است

امروز، نگاه زاده علاقه است، حجاب کیلو چند؟؟

 

دیروز، آب و آیینه و قرآن، خدانگهدار.

امروز ، گود نایت، بای بای



 

 

دیروز کربلای 1 ، کربلای 2 ، کربلای 3

امروز 50 میلیارد باد هوا، خیالی نیست

 

دیروز ماشین اداره، بیت المال
امروز ماشین اداره، مال البیت 

 

دیروز، پای مصنوعی، دستان نا مرئی

امروز، اعتیاد، هپاتیت،HIV

 

دیروز، نه شرقی نه غربی ...

امروز، تئوری قرص های اکستازی

 

دیروز سلام بر چشمان شیشه ای
امروز یک میلیون جراحی بینی، لنزهای رنگی

 

دیروز آژیر قرمز، اضطراب های زرد، انتظار های سپید

امروز، عشق هایی کز پی رنگی بود......



دیروز سفر به چزابه، از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف

امروز " توکیو بدون توقف "

 

دیروز، انبوه جانبازان شیمیایی  

امروز  رادیو فردا، موج BBC


 



 

دیروز، نخل های افسرده، زیتون های کال

امروز،CD جشن جدید استقلال

 

و امروز هنوز نسیم لبخند های بسیجی ما را به فردا امیدوار کرده

البته بسیجی اصیل کم و بسیجی نما و متعصب زیا د

بسیجی که به مردم گیر می ده زیاده ئلی این بسیجی نیست

بسیجی باید در کمک مردم باشه

 

 




موضوع مطلب : مذهبی
پنج شنبه 86/1/30 :: 3:13 عصر
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.=-
از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.


حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

img/daneshnameh_up/8/87/hijab1.gifبا توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.




موضوع مطلب : مذهبی
جمعه 86/1/24 :: 6:16 عصر

روش زندگی

 متن روایت:

إذا خرج القائم لم یکن بینه وبین العرب وقریش إلا السیف ، ما یأخذ منها إلا السیف ، وما یستعجلون بخروج القائم ؟ والله ما لباسه إلا الغلیظ ، وما طعامه إلا الشعیر الجشب ، وما هو إلا السیف ، والموت تحت ظل السیف

  ترجمه:

ابو بصیر از ( امام صادق " ع " ) نقل کرده که فرمود : زمانیکه قائم " ع " ظهور کند ، جز شمشیر چیزى میان او واعراب وقریش حاکم نیست ، جز شمشیر چیزى از قریش انتقام نمى گیرد و در ظهور قائم " ع " شتاب نمى کنند ، بخدا سوگند او ( قائم ) داراى لباسى خشن است وخوراک وى از جو خشک مى باشد ، وراهى جز جنگ نیست ومرگ در سایه شمشیر است .

  آدرس حدیث:

* : الفضل بن شاذان : على ما فی غیبة الطوسی .
* : النعمانی ص 234 ب 13 ح 21 - أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید بن عقدة قال : حدثنا أحمد بن یوسف بن یعقوب أبو الحسن الجعفی قال : حدثنا إسماعیل بن مهران ، قال : حدثنا الحسن بن علی بن أبی حمزة ، عن أبیه ، ووهیب ، عن أبی بصیر ، عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال : -
وفی ص 233 ب 13 ح 20 أخبرنا علی بن الحسین بإسناده عن محمد بن علی الکوفی ، عن الحسن بن محبوب ، عن علی بن أبی حمزة ، عن أبی بصیر ، عن أبی عبد الله علیه السلام : - کما فی روایته الأولى ، ومن قوله " ما تستعجلون " ولیس فیه " الشعیر " .
* : غیبة الطوسی : ص 377 - عنه ( الفضل ) ، عن عبد الرحمن أبی هاشم ، عن علی بن أبی حمزة ، عن أبی بصیر قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول : - کما فی روایة النعمانی الثانیة ، وفیه " الشعیر الجشب " .
* : الخرائج : ج 3 ص 1155 ب 20 ح 61 - کما فی روایة النعمانی الثانیة ، وفیه " الشعیر الجشیب " ، مرسلا عن علی بن الحسین علیهما السلام ، ولعله اشتباه فإن أحدا من المصادر لم ینسبه إلى الإمام زین العابدین علیه السلام .
* : عقد الدرر : ص 228 ب 9 ف 3 - کما فی روایة النعمانی الأولى بتفاوت یسیر ، مرسلا عن أبی عبد الله الحسین بن علی علیهما السلام ، وفیه " المهدی بدل القائم " و فیه " ولا طعامه إلا الشعیر " ، وأشرنا إلى أن صاحب عقد الدرر یشتبه بین أبی عبد الله الصادق وأبی عبد الله الحسین علیهما السلام .
* : کتاب الغیبة ، السید على بن عبد الحمید : على ما فی البحار .
* : منتخب الأنوار المضیئة : ص 32 ف 3 - کما فی الخرائج ، قال " فمن ذلک ما صح لی روایته عن السید هبة الله الراوندی " .
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 515 ب 32 ف 12 ح 360 - عن غیبة الطوسی .
وفی : ص 540 ب 32 ف 27 ح 503 - عن روایة النعمانی الثانیة .
وفیها : ح 504 - عن روایة النعمانی الأولى بتفاوت ، وفیه " إذا قام . . ولا یعطیها إلا السیف " .
وفی : ص 586 ف 59 ح 799 - عن البحار .
* : حلیة الأبرار : ج 2 ص 629 ب 37 - عن روایة النعمانی الثانیة .
وفی : ص 629 - 630 ب 37 - عن روایة النعمانی الأولى ، وفیه " . . ولا یعطیها إلا السیف . . " .
* : البحار : ج 52 ص 354 ب 27 ح 115 - عن روایة النعمانی الثانیة ، وأشار إلى مثله غیبة الطوسی .
وفی : ص 355 ب 27 ح 116 - عن روایة النعمانی الأولى بتقدیم وتأخیر .
وفی : ص 389 ب 27 ح 210 - عن السید علی بن عبد الحمید فی کتاب الغیبة ، قال : وبإسناده رفعه إلى عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله علیه السلام : - قال " : إذا خرج القائم علیه السلام لم یکن بینه وبین العرب والفرس إلا السیف ، لا یأخذها إلا بالسیف ، ولا یعطیها إلا به " .
* : مستدرک الوسائل : ج 3 ص 274 ب 22 ح 9 - أوله ، عن روایة النعمانی الثانیة وأشار إلى مثله عن غیبة الطوسی .
وفی ص 274 - 275 ب 22 ح 10 - عن النعمانی الأولى .
* : کشف النوری : ص 166 ف 2 - عن عقد الدرر .
* : منتخب الأثر : ص 307 ف 2 ب 42 ح 1 - بعضه ، عن روایة النعمانی الأولى وفیها ج 3 - عن غیبة الطوسی .
وفی : ص 489 ف 9 ب 2 ح 1 - عن کشف النوری.

حدیث شماره:676

  متن روایت:

إن علی بن أبی طالب علیه السلام کان یلبس ذلک فی زمان لا ینکر ( علیه ) ولو لبس مثل ذلک الیوم شهر به ، فخیر لباس کل زمان لباس أهله ، غیر أن قائمنا أهل البیت إذا قام لبس ثیاب علی ( علیه السلام ) وسار بسیرة علی ( علیه السلام(

  ترجمه:

حماد بن عثمان نقل کرده است که امام صادق ( ع ) فرمود : " على بن أبی طالب ( ع ) آن لباس را در زمانى مى پوشید که بر او خرده گرفته نمى شد ، واگر امروز آن لباس را بپوشد لباس شهرت خواهد شد ، بهترین لباس هر زمان ، لباس مردم آنزمان است ، الا اینکه قائم ما اهل بیت زمانیکه ظهور مى کند ، لباس علی ( ع ) را مى پوشد وبه شیوه آن حضرت عمل مى کند .

  آدرس حدیث:

* : الکافی : ج 1 ص 411 ح 4 - عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد البرقی ، عن أبیه ، عن محمد بن یحیى الخزاز ، عن حماد بن عثمان قال : حضرت أبا عبد الله علیه السلام وقال له رجل : أصلحک الله ذکرت أن علی بن أبی طالب علیه السلام کان یلبس الخشن ، یلبس القمیص بأربعة دراهم وما أشبه ذلک ، ونرى علیک اللباس الجدید ؟ فقال له : -
وفی : ج 6 ص 444 ح 15 - کما فی روایته الأولى بتفاوت یسیر ، وبسندها من دون " عدة من أصحابنا " و " عن أبیه " .
* : وسائل الشیعة : ج 3 ص 348 ب 7 ح 7 - عن روایتی الکافی .
* : غایة المرام : ص 669 ب 130 ح 3 - عن روایة الکافی الأولى .
* : حلیة الأبرار : ج 1 ص 341 ب 26 - عن روایة الکافی الأولى .
وفی : ج 2 ص 196 ب 21 - عن روایة الکافی الثانیة .
وفی : ص 574 ب 17 - عن روایة الکافی الأولى .
* : البحار : ج 40 ص 336 ب 98 ح 18 - عن روایة الکافی الأولى .
وفی : ج 47 ص 54 - 55 ب 26 ح 92 - عن روایة الکافی الأولى .

حدیث شماره:677

  متن روایت:

أنتم الیوم أرخى بالا منکم یومئذ ، قالوا : وکیف ؟ قال : لو خرج قائمنا ( علیه السلام ) لم یکن إلا العلق والعرق ، والنوم على السروج ، وما لباس القائم علیه السلام إلا الغلیظ ، وما طعامه إلا الجشب

  ترجمه:

معمر بن خلاد گفت در محضر امام رضا ( ع ) ذکر قائم ( ع ) به میان آمد ، حضرت فرمود : شما امروز در رفاه وآسایشى بیشتر از آنروز بسر مى برید ، عرض کردند : چگونه ؟ حضرت فرمود : اگر قائم ما ( ع ) ظهور کند وضعیتى جز جنک ونبرد نخواهد بود بر بستر زین اسبان باید خوابید ، لباس قائم ( ع ) لباسى خشن وخوراک او نان خشک است .

  آدرس حدیث:

* : النعمانی : ص 285 ب 15 ح 5 - أخبرنا علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن یحیى العطار بقم قال : حدثنا محمد بن حسان الرازی قال : حدثنا محمد بن علی الکوفی ، عن معمر بن خلاد قال : ذکر القائم عند أبی الحسن الرضا علیه السلام فقال : -
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 543 ب 32 ف 27 ح 527 - عن النعمانی .
* : البحار : ج 52 ص 358 ب 27 ح 126 - عن النعمانی .
* : منتخب الأثر : ص 307 ف 2 ب 42 ح 2 - آخره ، عن النعمانی .

حدیث شماره:678

  متن روایت:

( الإمام الصادق علیه السلام ) " إن علیا علیه السلام کان عندکم فأتى بنی دیوان ، واشترى ثلاثة أثواب بدینار ، القمیص إلى فوق الکعب والإزار إلى نصف الساق ، والرداء من بین یدیه إلى ثدییه ومن خلفه إلى إلییه ، ثم دفع یده إلى السماء ، فلم یزل یحمد الله على ما کساه حتى دخل منزله ثم قال : هذا اللباس الذی ینبغی للمسلمین أن یلبسوه ، قال أبو عبد الله علیه السلام : ولکن لا یقدرون أن یلبسوا هذا الیوم ولو فعلناه لقالوا مجنون ولقالوا : مراء ، والله تعالى یقول : " وثیابک فطهر قال : وثیابک ارفعها ولا تجرها ، وإذا قام قائمنا کان هذا اللباس

  ترجمه:

ابو خدیجة ، از معلى بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت کرده است : همانا علی علیه السلام نزد شما بود ، نزد بنى دیوان رفت ، وسه عدد لباس را به یک دینار خرید ، پیراهنى که بلندى آن تا قوزک پا ( فوق الکعب ) بود ، وتکه بالاى احرام ( إزار ) که تا نصف ساق پا مى رسید ، ورداء ( شبیه عبا ) که از جلو قسمت بالاى بدن را ، واز پشت سر تا وسط را مى پوشاند ، آنگاه دستهاى خود را به آسمان بلند کرد وبر نعمت آن پوشش تا رسیدن به منزل ، خدا را حمد وسپاس مى گفت ، بعد فرمود : سزاوار است مسلمانها اینگونه لباس بپوشند . [ مطابق روایت ] امام صادق علیه السلام فرمود : ولى مسلمانها امروز نمى توانند اینگونه لباس بپوشند واگر ما اینگونه لباس بپوشیم مى گویند دیوانه است ، وگفتند : ریا کار است ، خداوند متعال مىفرماید : ( وثیابک فطهر ) ( ولباسهاى خود را پاکیزه کن ) آنگاه فرمود : ولباسهایت را بالا بگیر وآنها را به زمین نکش ، زمانى که قائم ما قیام کند لباس اینگونه است .

  آدرس حدیث:

* : الکافی : ج 6 ص 455 ح 2 - الحسین بن محمد ، عن معلى بن محمد ، عن الحسن بن علی الوشاء ، عن أحمد بن عائذ ، عن أبی خدیجة ، عن معلى بن خنیس ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : -
* : وسائل الشیعة : ج 3 ص 365 - 366 ح 7 - عن الکافی وفیه " تلبسوها " .
* : حلیة الأبرار : ج 1 ص 341 ب 26 - کما فی الکافی عن محمد بن یعقوب .
وفی : ج 2 ص 575 ب 17 - کما فی الکافی عن محمد بن یعقوب .
* : البرهان : ج 4 ص 399 - 400 ح 2 - عن الکافی .
* : غایة المرام : ص 669 ب 130 ح 4 - کما فی الکافی بتفاوت یسیر عن ابن یعقوب .
* : البحار : ج 41 ص 159 ب 106 ح 52 - عن الکافی .
* : نور الثقلین : ج 5 ص 453 ح 6 - عن الکافی




موضوع مطلب : مذهبی
جمعه 86/1/24 :: 6:14 عصر

امام مهدی درقرآن

متن روایت:

( الإمام الرضا علیه السلام ) " لا دین لم لا ورع له ، ولا إیمان لمن لا تقیة له ، إن أکرمکم عند الله أعملکم بالتقیة ، فقیل له : یا ابن رسول الله إلى متى ؟ قال : إلى یوم الوقت المعلوم وهو یوم خروج قائمنا أهل البیت ، فمن ترک التقیة قبل خروج قائمنا فلیس منا . فقیل له : یا ابن رسول الله ومن القائم منکم أهل البیت ؟ قال الرابع من ولدی ابن سیدة الإماء ، یطهر الله به الأرض من کل جور ، ویقدسها من کل ظلم . ( وهو ) الذی یشک الناس فی ولادته ، وهو صاحب الغیبة قبل خروجه . فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره ، ووضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم أحد أحدا . وهو الذی تطوى له الأرض ولا یکون له ظل . وهو الذی ینادی منادی من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدعاء إلیه یقول : ألا إن حجة الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه ، فإن الحق معه وفیه . وهو قول الله عز وجل : إن نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فظلت أعناقهم لها خاضعین " وقد تقدم مع مصادره فی الحجر

  ترجمه:


امام رضا علیه السلام فرمودند:هرکس که پرهیزکارنیست دین ندارد وکسی که تقیه نمی کند ایمان ندارد وهمانا بهترین شما نزد خداوند کسی است که بیشتراز دیگران برمبنای تقیه عمل کند.پرسیده شد:ای پسر رسول خدا تاچه وقت؟فرمود:تا روز وقت معلوم و(آن وقت معلوم) روز خروج قائم مااهل بیت است پس هرآن کس که قبل از خروج قائم ما تقیه را ترک نماید ازما نیست .ازحضرت پرسیده شد:ای فرزند رسول خدا! قائم از شمااهل بیت کیست؟فرمود: او چهارمین فرزند من است و اوفرزندبهترین کنیزان می باشد که خداوند به سبب او زمین را ازهرگونه ظلم وجوری پاک می سازد.او کسی است که مردم درولادت اوشک می نمایند،      و او قبل ازقیام وخروجش صاحب غیبتی است پس زمانی که خروج کند زمین با نور وی روشن می شود ومیزان عدل رادربین مردم قرار می دهد پس درآن زمان هیچ کس به دیگری ظلم نمی نماید . او کسی است که زمین درزیرپایش پیچیده می شود(دارای طی الارض است)وبرای اوسایه نمی باشد.او فردی است که منادیی ازاسمان که صدای او را تمام زمینیان می شنوند،همه رابه سوی او فرامی خواندوآن منادی چنین می گوید :آگاه باشید همانا حجت خداوند درکنار خانه خدا ظاهرشده پس ازاوتبعیت وپیروی نمائید به درستی که حق با او ودر اوست.و او است مصداق قول خداوندعزوجل که فرمود :اگر ما بخواهیم نشانه ای از آسمان برای آنها فرو می فرستیم تا گردنهایشان برای او خاضع شود.

  آدرس حدیث:


* : کمال الدین : ص 371 ب 35 ح 5 - حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه قال : حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم ، عن أبیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد قال : قال علی بن موسى الرضا علیهما السلام : -

 




موضوع مطلب : مذهبی
یکشنبه 86/1/5 :: 10:47 صبح

ماء معین

از القاب حضرت مهدى (ع) و به معناى آب روان در زمین است(1)

در قرآن آمده است:قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین (2)

بگو اگر آب هاى سرزمین شما فرو رفت، چه کسى براى شما آب روان مى آورد؟

از امام رضا(ع) درباره این آیه سؤال شد، حضرت فرمودند: "مأوکم یعنى ابوابکم "که مراد از آن امامان هستندکه هرکدام ابواب الهى بین او و خلق اویند(3)

اگر هرکدام از این درهاى رحمت الهى بسته شود، سرچشمه حیات معنوى انسان بسته مى شود.

امام محمد باقر(ع) نیز در تأویل آیه محل بحث مى فرماید: آین آیه درباره امام قائم (ع)نازل شده است.

می گوید : اگر امامتان از شما غایب گردد و ندانیدکجاست چه کسى براى شما امام مى فرستد که اخبار زمین و آسمان و حلال و حرام خدا را براى شما بیاورد

سپس فرمود: سوگند به خدا، تأویل این آیه نیامده و سرانجام خواهد آمد (4)

در روایتى است که عمار از پیامبر اکرم (ص) سؤال کردکه مهدى کیست؟ حضرت فرمودند: اى عمارا خداوند تبارک و تعالى با من پیمان بسته که از صلب حسین، نه امام بیرون آورد، و نهمین آن ها از مردم پنهان مى شود

سپس همین آیه را تلاوت کردند و فرمودند: غیبتى طولانى دارد، به گونه اى که گروهى از عقیده شان بر مى گردند وگروه دیگر ثابت قدم مى مانند 0

پس وقتى آخر الزمان شود، خروج کند و دنیا را پر از قسط و عدل مى کند، همان طورکه از ظلم و جور پر شده است.

بنابر این ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آیه مربوط به امام علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى (5) اما وجه تشبیه آب به امامان معصوم این است که همان طورکه آب رحمت الهى و مایه حیات مادى انسان ها است و بدون آب نمى توان زندگى کرد، امامان معصوم نیز رحمت خداوند و وسیله اى براى وجود حیات روحانى انسان ها و سلامت جامعه اند.

به همین جهت در حدیثى است که ابو حمزه از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا زمین بدون امام باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام باشد، آن را فرو مى برد (6)

آب وسیله اى براى زدودن پلیدى هاى درونى و شرک و جهل وگناه ا ند 0 آب با فرو رفتن در زمین در آن ذخیره مى شود تا با برنامه ریزى دقیق موجودات زنده از آن بهره مند شوند. حضرت مهدى (ع)، نیز با غیبت خود ذخیره اى براى جهانیان است تا با ظهور خود در موقع مناسب، دنیا با بهره گیرى از وجودشان، راه تکامل و معنویت را پیش بگیرد و مردم به سعادت برسند 0 البته باید توجه داشت که آب پنهان در زمین، بدون تلاش و تحمل رنج و زحمت به دست نمى آید. هرگاه انسان احساس تشنگى کند و در زمین، آبى براى آشامیدن نیابد، براى رسیدن به آب هاى زیرزمینى به حفر چاه و قنات مى پردازد. ظهور حضرت مهدى (ع) نیز زمانى تحقق مى یابدکه مردم مشتاق عدالت شوند و با تلاش خود مقدمات آن را فراهم کنند. در این میان فقط مؤمنان واقعى هستندکه فقدان وجود آن حضرت را احساس مى کنند و تشنه وصال اویند. همچنان که امام رضا(ع) مى فرماید: چه بسیارند مؤمنان اندوهگین و بسیار تشنه که هنگام فقدان آن آب روان غمناک هستند (7)

  1. نجم الثاقب باب دوم

2. سوره ملک 30

3. بحار الانوار ج24ص100

4. تفسیرنورا لثقلین ج5 ص 387.

5. تفسیر نمونه ج24ص360

6. کافى، ج 1، ص 179.

7. بحار الانوار ج52ص289

 




موضوع مطلب : مذهبی

دوستان عزیز دوست دارم من را در این دو نگاه آینده نگر همراهی کنید و از قوه ی تخیل خود استفاده کنید

نگاه اول (ایران  انرژی هسته ای را حق خود دانسته و آن را به دست اورده )

 در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه

به دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام نفت

دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است تورم ازدیاد

 پیدا میکند

و.......................

اما ایران وضعش فرق می کند زیرابه انرژی هسته ای رسیده بود به خاطر اینکه نسل قبل سعی

بر حمایت از آن کرده اند و این نسل با غرور به سوی نسل قبل میکنند و ایران دیگر یک ابر قدرت

 است و تمامی نیاز های خود را در داخل خود دارد و یک جامعه ی بسته است که هیچ نیاز

به کشور های دیگر ندارد و یک کشور توسعه یافته ومرکزی و قله ای حساب می شود و 

پرچم اش بوی افتخار می دهد و تمامی مردم در حال خوبی در رفاه هستند و

بسیاری از مشکلاتشان حل شده و دیگر فشار کشورهای غربی بر آن کم شده و خود

یک محور اصلی حساب می شود

..................................................................................................................................

اما

 ................................................................................................................................... 

نگاه دوم (ایران به انرژی هسته ای نرسیده و حق خود را از دست داده )

در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه به

دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام

نفت دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است

 تورم ازدیاد پیدا میکند

و.......................

و یکی از این کشور ها که این حالت را دارند ایران است که این نسل نسل قبل خود را مذمت

می کنند و آنان را ننگ تاریخ ایران خود می خوانند

و ایران دست خود را به کشور هایی که دارای انرژی هسته است دراز می کند و دیگر کم کم یک مستعمره ی کشورهای غرب می شود و کاملا مردم در فقر و بی کاری و بیماری و ...........هستند

دیگر پرچم ایران در هیچ جا به اهتزاز در نمی آید زیرا مایه ی شرم ملتش است و دیگر نامی از این

کشور نمی ماند و این کشور دیگر کشور تأسف است زیرا به تقویم سال های 86و87و...نگاه

 می کنند که کاش موضعی غیر از این داشت

.................................................................................................................................

حالا دوستان شما کدام یک را دوست دارید خودتان بگویید

من که حالت اول را بسیار دوست دارم

اما شما شاید دوم را

نمی دانم

در نظرات بگویید

یا علی




موضوع مطلب : مذهبی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 501248