حب الحسین اجننی طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آرشیو وبلاگ مطالب اخیر
دیروز الو!الو ! یا حسین . آنجا جبهه است ؟؟؟ امروز شماره مورد نظر در دسترس نمی باشد the mobile set is off .عشق بی پاسخ
دیروز زنده باد بسیجی، بی حجاب محتاج نگاه دیگران است امروز، نگاه زاده علاقه است، حجاب کیلو چند؟؟
دیروز، آب و آیینه و قرآن، خدانگهدار. امروز ، گود نایت، بای بای
دیروز کربلای 1 ، کربلای 2 ، کربلای 3 امروز 50 میلیارد باد هوا، خیالی نیست
دیروز ماشین اداره، بیت المال
دیروز، پای مصنوعی، دستان نا مرئی امروز، اعتیاد، هپاتیت،HIV
دیروز، نه شرقی نه غربی ... امروز، تئوری قرص های اکستازی
دیروز سلام بر چشمان شیشه ای
دیروز آژیر قرمز، اضطراب های زرد، انتظار های سپید امروز، عشق هایی کز پی رنگی بود...... دیروز سفر به چزابه، از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف امروز " توکیو بدون توقف "
دیروز، انبوه جانبازان شیمیایی امروز رادیو فردا، موج BBC
دیروز، نخل های افسرده، زیتون های کال امروز،CD جشن جدید استقلال
و امروز هنوز نسیم لبخند های بسیجی ما را به فردا امیدوار کرده البته بسیجی اصیل کم و بسیجی نما و متعصب زیا د بسیجی که به مردم گیر می ده زیاده ئلی این بسیجی نیست بسیجی باید در کمک مردم باشه
موضوع مطلب : مذهبی در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.) جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است. مفهوم و ابعاد حجاب در قرآنحجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند. هدف و فلسفه حجابهدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.=- از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: حجاب چشمحجاب در گفتارنوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
حجاب رفتارینوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛ حجاب و عفتدو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
حجاب زنان سالمندقرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟![]() البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد. موضوع مطلب : مذهبی روش زندگی متن روایت: ترجمه: آدرس حدیث: حدیث شماره:676 متن روایت: ترجمه: آدرس حدیث: حدیث شماره:677 متن روایت: ترجمه: آدرس حدیث: حدیث شماره:678 متن روایت: ترجمه: آدرس حدیث: موضوع مطلب : مذهبی امام مهدی درقرآن
متن روایت: ترجمه: آدرس حدیث: موضوع مطلب : مذهبی ماء معین از القاب حضرت مهدى (ع) و به معناى آب روان در زمین است(1) در قرآن آمده است:قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین (2) بگو اگر آب هاى سرزمین شما فرو رفت، چه کسى براى شما آب روان مى آورد؟ از امام رضا(ع) درباره این آیه سؤال شد، حضرت فرمودند: "مأوکم یعنى ابوابکم "که مراد از آن امامان هستندکه هرکدام ابواب الهى بین او و خلق اویند(3) اگر هرکدام از این درهاى رحمت الهى بسته شود، سرچشمه حیات معنوى انسان بسته مى شود. امام محمد باقر(ع) نیز در تأویل آیه محل بحث مى فرماید: آین آیه درباره امام قائم (ع)نازل شده است. می گوید : اگر امامتان از شما غایب گردد و ندانیدکجاست چه کسى براى شما امام مى فرستد که اخبار زمین و آسمان و حلال و حرام خدا را براى شما بیاورد سپس فرمود: سوگند به خدا، تأویل این آیه نیامده و سرانجام خواهد آمد (4) در روایتى است که عمار از پیامبر اکرم (ص) سؤال کردکه مهدى کیست؟ حضرت فرمودند: اى عمارا خداوند تبارک و تعالى با من پیمان بسته که از صلب حسین، نه امام بیرون آورد، و نهمین آن ها از مردم پنهان مى شود سپس همین آیه را تلاوت کردند و فرمودند: غیبتى طولانى دارد، به گونه اى که گروهى از عقیده شان بر مى گردند وگروه دیگر ثابت قدم مى مانند 0 پس وقتى آخر الزمان شود، خروج کند و دنیا را پر از قسط و عدل مى کند، همان طورکه از ظلم و جور پر شده است. بنابر این ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آیه مربوط به امام علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى (5) اما وجه تشبیه آب به امامان معصوم این است که همان طورکه آب رحمت الهى و مایه حیات مادى انسان ها است و بدون آب نمى توان زندگى کرد، امامان معصوم نیز رحمت خداوند و وسیله اى براى وجود حیات روحانى انسان ها و سلامت جامعه اند. به همین جهت در حدیثى است که ابو حمزه از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا زمین بدون امام باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام باشد، آن را فرو مى برد (6) آب وسیله اى براى زدودن پلیدى هاى درونى و شرک و جهل وگناه ا ند 0 آب با فرو رفتن در زمین در آن ذخیره مى شود تا با برنامه ریزى دقیق موجودات زنده از آن بهره مند شوند. حضرت مهدى (ع)، نیز با غیبت خود ذخیره اى براى جهانیان است تا با ظهور خود در موقع مناسب، دنیا با بهره گیرى از وجودشان، راه تکامل و معنویت را پیش بگیرد و مردم به سعادت برسند 0 البته باید توجه داشت که آب پنهان در زمین، بدون تلاش و تحمل رنج و زحمت به دست نمى آید. هرگاه انسان احساس تشنگى کند و در زمین، آبى براى آشامیدن نیابد، براى رسیدن به آب هاى زیرزمینى به حفر چاه و قنات مى پردازد. ظهور حضرت مهدى (ع) نیز زمانى تحقق مى یابدکه مردم مشتاق عدالت شوند و با تلاش خود مقدمات آن را فراهم کنند. در این میان فقط مؤمنان واقعى هستندکه فقدان وجود آن حضرت را احساس مى کنند و تشنه وصال اویند. همچنان که امام رضا(ع) مى فرماید: چه بسیارند مؤمنان اندوهگین و بسیار تشنه که هنگام فقدان آن آب روان غمناک هستند (7)
موضوع مطلب : مذهبی دوستان عزیز دوست دارم من را در این دو نگاه آینده نگر همراهی کنید و از قوه ی تخیل خود استفاده کنید نگاه اول (ایران انرژی هسته ای را حق خود دانسته و آن را به دست اورده ) در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه به دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام نفت دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است تورم ازدیاد پیدا میکند و....................... اما ایران وضعش فرق می کند زیرابه انرژی هسته ای رسیده بود به خاطر اینکه نسل قبل سعی بر حمایت از آن کرده اند و این نسل با غرور به سوی نسل قبل میکنند و ایران دیگر یک ابر قدرت است و تمامی نیاز های خود را در داخل خود دارد و یک جامعه ی بسته است که هیچ نیاز به کشور های دیگر ندارد و یک کشور توسعه یافته ومرکزی و قله ای حساب می شود و پرچم اش بوی افتخار می دهد و تمامی مردم در حال خوبی در رفاه هستند و بسیاری از مشکلاتشان حل شده و دیگر فشار کشورهای غربی بر آن کم شده و خود یک محور اصلی حساب می شود .................................................................................................................................. اما ................................................................................................................................... نگاه دوم (ایران به انرژی هسته ای نرسیده و حق خود را از دست داده ) در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه به دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام نفت دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است تورم ازدیاد پیدا میکند و....................... و یکی از این کشور ها که این حالت را دارند ایران است که این نسل نسل قبل خود را مذمت می کنند و آنان را ننگ تاریخ ایران خود می خوانند و ایران دست خود را به کشور هایی که دارای انرژی هسته است دراز می کند و دیگر کم کم یک مستعمره ی کشورهای غرب می شود و کاملا مردم در فقر و بی کاری و بیماری و ...........هستند دیگر پرچم ایران در هیچ جا به اهتزاز در نمی آید زیرا مایه ی شرم ملتش است و دیگر نامی از این کشور نمی ماند و این کشور دیگر کشور تأسف است زیرا به تقویم سال های 86و87و...نگاه می کنند که کاش موضعی غیر از این داشت ................................................................................................................................. حالا دوستان شما کدام یک را دوست دارید خودتان بگویید من که حالت اول را بسیار دوست دارم اما شما شاید دوم را نمی دانم در نظرات بگویید یا علی موضوع مطلب : مذهبی پیوندها
امکانات جانبی بازدید امروز: 30 بازدید دیروز: 15 کل بازدیدها: 501248 |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||