سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
دوشنبه 86/3/7 :: 4:22 عصر

با عض سلام امروز دو نوحه از سید اوردم یکی که سید جوابی است کهبه دشمنان خود که می گویند کافر است داده

که من در انترنت تا حالا جایی ندیدم

و بسیار با حال است

و دومی

شور از سید است که خیلی قشنگ هست

به اسم سید العشاق هست

که قول می دم

کمتر کسی شنیده و در انترنت دیده

جواب سید

سید العشاق یعنی حسین

 

سید تا روز اخر با تو هستم

سید همین بچه انشا الله راه تو رو ادامه می دهد و غیر از این بچه که از کودکی دیوانگان حسین هستند

این بچه از کوچکی سید روضه ها نوحه های تو رو شنیده

و عاشق تو هست

سید یک شوخی باهات بکنم

اسمش هم مثل تو مرکب و سنگین هست

تو سید میر محمد جواد طباطبایی ذاکر

این هم شمس الدین مصطفی عباس هست

هاهاههههه

سید ما رو یادت نره که بد جور گیریم

یا علی




موضوع مطلب : سید ذاکر

این یاداشت رو از سایتی  عرب زبان برداشتم اون ها با صدای سید انس گرفتند و ما هنوز در تکفیر سید و یا قبول داشتن اون موندیم واقعا عیب نیست که کسانی که خارج از کشور اند و حتی زبان سید را نمی فهمند با او انس گرفتند و ما با دست خود او را کشتیم

کاش فقط میکشتیم حتی اعلام نکردیم که کشتیمش حالا این هم نوشته ی این سایت عرب زبان

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

السید جواد ذاکر رحمه الله 


اللهم صلی على محمد وآل محمد الطیبین الطاهرین

موقع عبید الحسین علیه السلام یقدم لکم مقاطع ونغمات لثلة من خدام الحسین علیه السلام ....
على الرابط : http://www.3beedalhussain.com/alhate...ee/mkatee.html

قد کنتُ یوماً عاقلاً فأجننی حب الحبیب
طردتُ من مدینةٍ یسکنُها کلُّ لبیب

وخادم الحسین علیه السلام مله موسى الشغانبی وبأحدث الصوتیات والمقاطع ...


بیش أرثیک ، بیش أنعیک ، بیش أبجیک ، أذا بکل الشعر أرثیک ، أذا لیل ونهار أنعیک ، أنا وکلمن یحبک ویتولع بیک ، ربع الربع ما نکَدر ترى نجازیک ، شنجازیک ، وشلون المجازة یصیر ، یالمنطینه عمرک بیمن انجازیک ..... یاحسین
-------------------------------------------------------------------------------
ادرس این سایت عرب زبان هم این است اگر خواستید مطمئن شوید
که نامش انصار الحسین علیه السلام است
که اگر زیر عکس سید رو ببینید شعر اگه دیونه ندیده ای سید رو قرار دادند که ترجمه ی عربی اش رو نوشتند
واقعا وای بر ما که ارزش فرزندانمون رو نمی دونیم و لی اون ها بهتر می دونند
چی بگم جر که
سید واقعا بمبی بودی که در جهان منفجر شدی
همه تو رو شناختند
الا
مردم کشور خودت

 کسی که با خدا باشه خدا با اوست و او را مشهور و حبوب نزد تمامی مردم می کند
این قانون خداوندی است
سید
دست ما رو هم بگیر بزار مردم هر چی می خواهند بگند
بگند
بس دیگه من هم خسته شدم
بزار بیام



موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/10 :: 8:47 صبح

اولین برنامه حضرت

 بر طبق پاره اى روایات، نخستین برنامه اى که حضرت آغاز می کند، این است که دست بنى شیبه را قطع می کند و بالاى کعبه مى آویزد و جارچى آن حضرت ندا می کند: این ها دزدان اموال خدا هستند. (1)

در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) نخستین برنامه حضرت این گونه آمده است که: در سراسر جهان اعلام می کند: توجه کنید براى هرکس نزد احدى از شیعیان ما قرضى هست تذکر دهد، تا اینکه حتى یک دانه سیر و خردل کوچک را ادا کنند تا چه رسد به طلاها و نقره ها و املاک . (2)

اولین هایى که در اینگونه روایات آمده است یا اول نسبى است نه حقیقى یعنى کارهایى که همان اوائل ظهور انجام مى دهد، نسبت به کارهاى بعدى و یا مراد از اول، اولیت در بعد خاصى است. مثلا اولین کار در بعد اجتماعى، دست دزدان را قطع کردن و در بعد اقتصادى مثلا پرداخت دیون شیعه مى باشد.

  1. بحار الانوار ج 52 ص 361.

2. همان ج 53 ص 34.




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/10 :: 8:43 صبح

مدینه فاضله مهدى

 تا آن جاکه در حافظه تاریخ به یاد مانده است،هیچ گاه انسان از اندیشه و رویاى بهتر زیستن فارغ نبوده و همیشه، نگاه او براى یافتن آینده اى بهتر و سامان یافته تر، دور دست ها را نظاره کرده است. این رؤیا، در زندگانى انسان به گونه هاى مختلفى تبلور یافته است و بارزترین نمونه از آن را در اندیشه مدینه فاضله مى یابیم .و اما مهم ترین و برجسته ترین خصوصیات مدینه فاضله اسلامى که تحقق آن را پس از ظهور منجى عالم بشریت حضرت مهدى به ما وعده داده اند عبارتند از: ا. مدینه عدل در خصوصیات قیام و حکومت امام زمان هیچ ویژگى به اندازه عدالت و قسط روشنى ندارد. در زیارت صاحب الامر مى خوانیم: السلام على القائم المنتظر و العدل المشتهر.. (1)در مدینه فاضله اسلامى و در بستر ظهور آَن منجى نیز، همه سخن از عدالت است. دامنه عدالت او، تا اقصى نقاط منازل و زوایاى ناپیداى جامعه گسترده است، حتى عدالت و دادگرى ممچون گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ مى کند و مأمن و مسکن وجود آَنان را سامان مى بخشد .(2) در سایه این عدالت، هیچ انسانى در قید بندگى و بردگى باقى نمى ماند. (3)

2. مدینه رفاه مدینه فاضله اسلامى، مدینه رفاه و آَسایش همگانى است . رفاه و تنعم بدان سان که دیگر نیازمند و صاحب حاجتى در سطح جامعه یافت نمى توان کرد . یک دلیل مهم بر این امر، توزیع عادلانه ثروت ها و منابع است. در روایات، سخن ازکثرت مال، وفور نعمت ها، باران هاى پى درپى، سبکبارى از بارهاى سنگین زندگى، اداى قرض مقروضین و سخن از بذل و بخشش امام (ع) بر همگان است، به طورى که از طلب مال و بخشش دیگران بى نیازگردند. (4)

3. مدینه امن که در روایتى از امام صادق (ع) در تفسیرآیه شریفه وَعَد الله الذین ا امَنوا.... و لیبدلنهم من بعدِ خوفهم امنا، مى فرماید: نزلت فی القائم واصحابه (5) یعنى وعده خداوند، مبنى بر اینکه وحشت و خوف مؤمنان را به امنیت و سلام تبدیل مى کند، در زمان ظهورآن حضرت، معنى و مصداق مى یابد.

4. مدینه تربیت :تربیت و پرورش روح انسان ها و توجه به اخلاق و فضائل روحى، از اساسى ترین برنامه هاى ظهور است. انسان ها درکنار غناى مالى، از فناى قلبى و روحى نیز بهره مند مى گردند (6) و درکنار تمام نعمت و وفور ثروت، به کمال اخلاق و فضیلت هاى انسانى راه مى یابند. (7)

5.مدینه علم :علم دوره ظهور،دوران گسترش علم و دانایى است و مدینه فاضله اسلامى، مدینه العلم است. او مى آید و دانایى و فرزانگى، جانشین جهل و نادانى مى گردد و جهان از نور عقل و دانش آکنده مى شود. (8)

6. مدینه مستضعفان : آنان که پیش از ظهور، بار سنگین فقر و بیچارگى و نامردمى را تحمل کرده اند، اکنون در راستاى اجراى عدالت باید به حق مسلم خویش در وراثت و پیشوایى زمین دست یابند (9) و بدین سان، بهشت زمینى در عالم خارج، واقعیت مى یابد (10)

  1. مفاتیح الجنان زیارت صاحب الامر

2. بحارالانوار 6 ج 52 ص 362.

3. بحارالا نوار ج 52 224.

4.بحارالانوار ج 52 ص 390.

5.غیبة طوسی ص 240ذیل آیه 55 سوره نور.

6.بحار الانوار ج84 ص 1 05

7.بحارالانوار ج84 ص 23 1.

8.بحارالانوار ج75 ص 51

9.سوره قصص 5

10.چشم به راه مهدى ص 98 1.




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:35 صبح

 

مهدی های جعلی

محمد بن عبدالله محض

 باگذشت سال ها از انقلاب زید، فرزند امام سجاد)ع) محمد، فرزند عبدالله که به محمد بن عبدالله محض معروف گردید، دیده به جهان گشود .او از نواده هاى حضرت مجتبى (ع) بود. به همین جهت فرصت طلبان و عناصر زورپرست، با استفاده از فرصت، او را مهدى موعود لقب دادند و روایت ساختگى المهدى... واسم ابیه اسم ابی. را بر او تطبیق کردند با این که مى دیدند این روایت با صدها روایت مسلم و قطعى مخالف است که حضرت مهدى(ع)را، فرزند حضرت عسکرى(ع)و دوازدهمین جانشین پیامبر(ص) و نهمین امام از نسل حسین(ع)معرفى مى کند(1) اما فرصت طلبان با وانهادن همه روایات پیامبر(ص) به این روایت جعلى چنگ انداختند و آن را به محمد بن عبدالله محض تطبیق دادند و آن گاه او را نفس زکیه نامیدند و برخى از مردم نیز با او دست بیعت فشردند. پدر او نیز با پسرش به عنوان بیعت با مهدى نجات بخش دست بیعت داد. نیز ازکسانى که با او دست بیعت فشرد منصور دوانیقى بود که پس از تشکیل حکومت عباسى، بیعت خویش را نقض کرد و پایه هاى مهدویت محمد بن عبدالله نیز فرو ریخت (2)

  1- براى اطلاع بیشتر رجوع شود به معجم احادیث الامام المهدى (ع) ج 1 ص 168
2- امام مهدى(ع)از ولاد ت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی ص570

مهدى هرعی

 محمد بن عبدالله بن تومرت علوى حسنى معروف به مهدى هرعى از مدعیان مهدویت بود . او از مغرب عربى برخاست و دولت مهمى را در اوایل قرن ششم هجرى ریخت و به هنگامه مر گ خود، طبق وصیت او عبد المؤمن جانشین اوگردید. (1)

محمدحنفیه

نخستین کسى است که در اسلام، مهدى موعود نامیده شد.

محمد حنفیه فرزند برومند امیر مؤمنان على(ع) و مورد توجه خاص آن حضرت بود. شهرتش به حنفیه از این جهت است که مادرش خوله از قبیله بنى حنیفه بود. امیر مؤمنان(ع)او را آزادکرد، سپس به حباله نکاح (1)

حود در آورد. حصرت على(ع)به این فرزند ارزشمند علاقه اى وافر داشت و درباره او سخنان تحسین آمیزى فرموده از جمله تعبیر مشهور آن حضرت است که فرمود، محمدها اجازه نمى دهند که به خدا نافرمانى شود. راوى پرسید: محمدها کیانند؟ فرمود: محمد بن جعفر، محمد بن ابى بکر، محمد بن ابى حذیفه و محمد بن امیر المؤمنین. (2)

در جنگ جمل محمد حنفیه موقعیت بسیار ممتازى داشت. پرچم پیروزى در دست او بود، با شجاعت و

صلابت کم نظیرى، دشمن را به عقب راند، صف ها را شکست و امتحان نیکویى داد. در همین جنگ بود که از محمد حنفیه پرسیدند: چگونه است که در شرایط سخت و هولناک، پدرت ترا درکام خطر مى اندازد و هرگز برادرانت حسن و حسین را در این مواقع به میدان نمى فرستد محمد حنفیه با تعبیر بسیار ظریفى بیان داشت: حسن و حسین، دیدگان پر فروغ پدر هستند و من بازوى پرزور او مى باشم. پدرم با دست خود از دیدگانش محافظت مى کند. (3) روى این بیان، تردید نمى ماند در این که محمد حنفیه دقیقاً بر تمام برادرانش واقف بود وکسى نبود که به ناحق، دعوى امامت کند.

پس از شهادت امام حسین(ع) گروهى به امامت اوگرویدند و بیش از همه "مختار" بر محوریت او تکیه مى کرد و از مردم به نام او بیعت مى گرفت. ولى محمد حنفیه از کار او راضى نبود و هرگز بر این کار صحه نگذاشت . هنگامى که "ابو خالد کابلى " از جناب محمد حنفیه پرسید: آیا امام واجب الطاعة شما هستید به صراحت تمام فرمود: امام بر من، بر تو و بر همه مسلمانان على بن الحسین است. (4)

آن گاه براى این که امر امامت بر همگان روشن شود، با حضرت على بن الحسین به گفت وگو نشست. حجرالاسود را حکم قرار دادند، حجرالاسود به امامت حضرت سجاد(ع) شهادت داد، او نیز تسلیم شد. (5)

متانت درگفتار، اعتدال در رفتار و سلوک درکردار، به ضمیمه دانش سرشار، عقل پربار و دیگر محاسن اخلاقى، موجب شد که دل ها از محبت او پر شود و همگان حسن اعتقاد به او داشته باشند و همین موجب شد که مختار خود را به او منتسب کند، تا بتواند دلها را به سنوى خود جلب کند . ولى هنگامى که او از دسیسه مختار آگاه شد، از وى تبرى جست .

جناب محمد حنفیه در محرم سال81 ق در65 سالگى و در مدینه طیبه دیده از جهان فرو بست و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. در مورد درگذشت او چند قول است: مدینه، طائف، ایله بین مکه و مدینه وقولى هم مى گوید: درگذشت او در رضوى و دفن در بقیع است.

فرقه کیسانیه، به امامت او معتقد بودند و او را پس از امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین (ع)، چهارمین امام مى پنداشتند . اکثریت قاطع کیسانیه معتقدند که او نمرده است؟ بلکه درکوه رضوى مخفى شده و پس از یک دوران استتار، سرانجام ظهورکرده و جهان را پر از عدل و داد مى کند. آن ها معتقدند که محمد حنفیه همان مهدى موعود است و از مکه ظهور خواهدکرد (6)

  1.غیبة طوس ص 398 فرق الشیعه ص 103.

2. فرق الشیعه، ص 102.

3. وفیات الاعیان ابن خلکان ، ج4 ص 72 1 .

4. مناقب آل ابى طالب، ابن شهرآشوب، ج 4 ص 1 2 1.

5. کافى، ج 1 ص 384 غیبة طوسى، ص 18.

6. با دعاى ندبه در پگاه جمعه، على اکبر مهدى پور ص83

 

 با تشکر از اینکه این مطلب را خواندید مطالب دیگر را نیز مشاهده کنید و نظرات را فراموش نکنید

یا علی




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:27 صبح

 

پیشگویى هاى نوسترآداموس

  برسی پیشگویی های نوستر آداموس درباره جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران : شاهزاده عرب، مریخ، خورشید، ناهید، شیر، حکومت کلیسا را از طریق دریا از پاى درخواهد آورد، از جانب ایران پرشیا بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس ومصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد (1)

ازکشور عربى خوشبخت در منطقه غنى وثروتمند اعراب شخصى قدرتمند ومسلط بر شریعت حضرت محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانیا را به درد سر انداخته وبرگرانادا

غرناطه مستولى مى شود . از طریق دریا بر مردم نیکوزیا ظفر خواهد یافت. (2)

مرد مشرقى از محل استقرار خویش خارج خواهد شد، براى دیدار فرانسه ازکوه آپونین خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف ها، دریاها وکوه هاگذر خواهد کرد و همگان را با عصایش مضروب خواهد کرد ....... (3)

ادبیات رمزآلود، واژه اى است که به بهترین نحو مى تواند عمق معانى شعرواره هاى نوسترآداموس را بیان کند چرا که طبق نظر اغلب مفسران معروف نوستر آداموس یعنى اریکاچیتهام، گى بوحک رژان شارل, دو فن برون، حداقل وقایع ذیل را مى توان بدون هیچ شک وتردیدى از میان شعرواره هاى رمزآلود نوسترآ دا موس برشمرد:

آتش سوزى بزرگ لندن در سال1666 م اعدام چارلز اول، روى کار آمدن حکومت مذهبى کرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، رویارویى استالین وتروتسکى پس از مرگ لنین، اضمحلال رژیم شوروى، اعدام لویى شانزدهم و مارى آنتَوانت، به قدرت رسیدن ناپلئون وانتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسیدن هیتلر ورژیم نازى، به قدرت رسیدن موسولینى در ایتالیا و ژنرال فرانکو در اسپانیا، ترورکندى، سقوط شاه ایران و وقوع انقلاب اسلامى در ایران، رهبرى امام خمینى (ره)از فرانسه- او دقیقاً عنوان مى کند که رهبر ایران از فرانسه باعث سقوط شاه ایران مى شود- وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و آتشى که در برج هاى دوقلوى شهر جدیدنیویورک ایجاد مى شود و بسیارى از حوادث تاریخى دیگر از سال هاى 1555 میلادى به بعدکه حدود450 سال را در بر مى گیرد.

دو محاصره، درگرمایی سوزان، انجام مى گیرد. آن مرد، ازفشار تشنگى، به خاطر دوفنجان مملواز آب، کشته مى شود.

دژ نظامى، مملو مى شود، ویک آرمانگراى کهنسال امام خمینى ره،نشانه هاى نیرا سرزمین ایران، را به اهالى ژنو سازمان ملل متحد نشان خواهد داد. (4)

رهبر پاریس ، اسپانیاى بزرگ را اشغال مى کند، کشتى هاى جنگى در برابر مسلمانان محمدى ها که از پارتیا ناحیه اى درا یران و مدیا ناحیه اى درایران برخاسته اند، مى ایستند آن مرد، سیکلادا روپا را تاراج مى کند، وآنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکلم فرما مى شود.

در مجموع نوستر آداموس به این موضوع به صراحت اشاره مى کند که ایران پارت، نیرا، پرشیا، مدیا با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى ولیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مى دهند وپس از جنگى مذهبى که هسته

آن از لبنان شروع مى شود و عمدتا بر علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود در مى آورند وسپس جنگى جهانى و عظیم رخ خواهد داد وجهان نابود خواهد شد(5)

در هنگامه دمیدن خورشید، آتش بزرگ، دیده خواهد شد صدا و روشناى، درامتداد شمال، ادامه خواهد یافت. در میانه کره خاک، مرگ وآواى مرگ، کشیده خواهد شد مرگ از درون سلاح ما، آتش وخشکل سالى آنان را به انتظارخواهند نشاند.

درخاتمه، ا ین سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود ونامسکون خواهد شد. (6)

سرزمین مسکونى، از سکنه خالى خواهد شد براى به دست آوردن سرزمین ها، جدال واختلاف شدیدى در مى گیرد , قلمروما به مردانى سپرده خواهد شد که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پیش خواهد آمد.

وچنین برمى آید که ایران، جهان را ابتدا از طریق حمله به ترکیه و مقدونیه به تصرف خود درخواهد آورد:

شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز رن، جنگ و خشک سالى

به بار مى آید، کمک خیلى دیر مى رسد . پرشیا ایران حمله آورده وماگدونیا و در جاى دیگر مى گوید: مقدونیه را به محاصره درمى آورد (7)

تواى فرانسه اگر ازآب هاى لیگوریاگذرکنى خود را، درمیانه دریا و جزا یر در محاصره خوا هى یافت . و پیروان محمد، در برابرتو خواهند ایستاد. و همچنین تواى دریاى آدریاتیک استخوان خزان واسبان را خواهى جوید. (8)

وباز مى گوید: آن مرد، با سلاح ها وآتش درختان، در نزدیکی دریاى سیاه از پرشیا برای تسخیرترابوزان خواهد آمد.

فاروس و میتیلن به لرزه درخواهد آمد خورشید، دریاى آدریاتیک راکه مملو ازاجساد اعراب است روشن خوا هدکرد(9)

و سپس نوستر آداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح می دهد:

کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح واز آن زمان تا به امروز مرکزرخ نداده است وجهان چنین ظلمتى به خود ندیده است... (10)

که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مى شود:

فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر یقول الانسان یومئذ این المفر. هنگامى که بینایى خیره مى گردد، و ماه فرو مى رود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مى گوید: به کجا فرارکنم

مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. ازشهرقدیمى رودس به پیشوازاو خواهند آمد، از جانب هانگرى مجارستان متحمل آزار بسیارخواهد شد . (11)

در حوالى دریاى آدریاتیک براثرتوفانى عظیم، کشتی غرق مى شود وزمین به لرزه درآید وبه سوى آسمان پرتاب مى شود ودوباره فرومى افتد در مصرجنبش پیروان محمد افزایش مى یابد و پیکى به آن سوى مرزها، فرستاده مى شود تا خبررا اعلان کند.

... شهرهاآلوده وکثیف گشته، باعث اعتراض وشرمسارى زیادى خواهد شد، وتاریکی وجهل فقط با درخشش نورازبین مى رود وبا تغییراتى حکومت جهل وظلمت پا یان خواهد یافت... رهبرى اصلى مشرق زمین با شورش هاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثرا از طرف شمالى ها و غربی ها مغلوب شده است، که عده اى کشته و برخى مورد آزار قراگرفته اند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شده اند(12)

م. پ. ادوارد درکتاب خود در باب پیشگویى هاى نوسترآداموس نقل مى کند که سانتورى هشتم، قطعه مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است:

... جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است آتش به حدى است که دریاها به جوش مىآید واز دولت ما فقط دو دولت واز جهان فقط نیمى باقى مى ماند ...(13)

شاهزاده لیبیاى که نماینده حکومت ایران است در غرب به قدرت خواهد رسید، یک فرانسوى ازاعراب به شدت مکدرخواهد شد، دانشمند ادیب، ادبا خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب برفرانسه پیش مى گیرد ... (14)

در نزدیکی سوربن جهت حمله به مجارستان، قهرمانى ازاهالى برودها سیاه پوستان به آنان هشدار خواهد داد. رهبر بیزانس، سالون ازاسلاوینا، آنان را به شریعت محمد درخواهد آورد. همچنین نوستر آداموس چنین مى سراید که:

امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد پیروان اسماعیل جایگاه بى مانع خواهند یافت. آدم هاى نادان همچنان خواستارکارمانى شریعت کهنه هستند. تمامى حمایت کنندگان محمد سراسر گیتى را خواهند پوشاند ... (15)

بنابراین، نوسترآداموس دراغلب سانتو رى ها از جمله سانتورى نسبت به فتح جهان به وسیله شریعت حضرت محمد(ص) به غرب وتمدن غربى هشدار مى دهد وبه جهانیان اعلام

مى کند که روزى مسلمانان به رهبرى ایران وتمدن ایرانى بر جهان مسلط خواهند شد که این بى شک در پیوند باگسترش و جهانى شدن انقلاب اسلاْمى ایران است(16)

  1. سانتوری قطعه 5/55

2. قطعه 29/2

3. سا نتورى4 قطعه 59.

4. سانتوری 4 ص 63/3

5. سانتوری 2 قطعه 91

6. سانتوری 2 قطعه 95

7. سانتوری 2 قطعه 96

8. سانتوری 3 قطعه 23

9.قطعه 27/5

10. سانتوری 5 قطعه 47

11. سانتوری 2 قطعه 86.

12. نوستر آداموس نامه به فرزند ص 274.

13. سانتوری 3 قطعه 27.

14. سانتوری 10 قطعه 62.

15. سانتوری 10 قطعه 31.

16. نشریه موعود، شماره37 ص 27 .




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:26 صبح

 

آخر الزمان

  آخرالزمان اصطلاحى است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا، به معناى آَخرین دوران حیات بشر

و قبل از برپایى قیامت.

در فرهنگ اسلامى، آخر الزمان، هم دوران نبوت پیامبر اکرم (ص)، تا وقوع قیامت را شامل مى شود و هم دوران غیبت وظهور مهدى موعود(ع) را در دوران معاصر، عده اى از مفسران ومتفکران مسلمان از قبیل : مرحوم علامه طباطبایى، استاد شهید مرتضى مطهرى، سید قطب، محمد رشید رضا، شهید سید محمدباقر صدر و... با اتکا به آیاتى از قرآن کریم اعراف: 138، انبیاء: 105، صافات: 171 و 172 استخلاف انسان در زمین، فرمانروا شدن نیکوکاران زمین وراثت صالحان وپیروزى حق بر باطل را به رقم جولان دائمى باطل، به عنوان سرنوشت آینده بشر مطرح کرده اند و آیات وروایات مربوط به تحولات آخر الزمان را بیانگر نوعى فلسفه تاریخ مى دانند و به اعتقاد ایشان، عصر آخر الزمان عبارت است از دوران شکوفایى تکامل اجتماعى و طبیعى نوع انسان.

چنین آینده اى امرى است محتوم که مسلمانان باید انتظار آن را داشته باشند و نباید منفعل و دلسرد به حوادث واقعه بنگرند، بلکه با حالتى پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانى و آگاه از تحقق اهداف تاریخى انتظار، باید سرشار از امید، آمادگى وکوشش درخور این انتظار مقدس باشند.

در چارچوب این برداشت، آخر الزمان قطعه معینى از تاریخ نوع انسان است که او باید در آن، حرکت تکاملى تدریجى خود را تا تحقق وعده الهی ادامه دهد. در حالى که درکتب علماء متقدم همچون "کمال الدین " رحمه الله الغیبه شیخ طوسی رحمه الله چنین تفسیرى از تاریخ نبوده وتحولات آخر الزمان امرى است غیر عادى که در آخرین بخش از زندگى نوع انسان واقع می گردد وبه تحولات قبلى جامعه انسانى مربوط نمى شود.

شناخت آخر الزمان یا فرجام شناسى (Eschetologie) در ادیان یهود، مسیحیت وزرتشتى نیز حائز اهمیت است. نگاهى به دردها وآلام بشر اندیشمند امروز وقربت او در زوال فطرت پاک آَدمى، چنین مى نمایاند که در میان همه خواسته هاى ضد ونقیضش، امروز یکى هست که همه در آن مشترکند همه اقوام و ملل یکصدا خواهان آزادى اند.(1)

دراحادیث بسیارى آمده است که حضرت مهدى (ع) در آخرالزمان ظاهر مى شود. پیامبراکرم (ص) بر فراز منبر فرمود: مهدى از عترت و اهل بیت من است. او درآخرالزمان ظهور می کند. (2)

ونیز فرمود: مژده باد شما را به ظهور مهدى که او در آخرالزمان به هنگام سختى روزگار وفتنه و اختلاف وعدم امنیت مى آید وخداوند به وسیله او زمین را پر از قسط و عدل مى نماید.(3)

امام باقر(ع) نیز مى فرماید: دولت ما آخرین دولت هاست.... (4)

پیامبر(ص) دست ها را بهسوی آسمان برافراشت وگفت: خداوندا برادرانم را به من بنمایان. یکى از اصحاب گفت: مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه، شما یاران من هستید. برادران من کسانى هستند که در آخرالزمان مى آیند و به من ندیده ایمان مى آورند. خداوند آن ها را پیش از آن که از صلب پدران به رحم مادران درآیند، با نام خود و پدرانشان به من معرفى نموده است که استقامت هر یک از اَن ها در دین خود، ازکندن خارهاى گون در شب تاریک، و به دست گرفتن آتش گداخته سخت تر است. آن ها مشعل هاى هدایت هستند که خداوند آن ها را از فتنه های تیره و تار نجات می بخشد.(5)

درباره فتن وحوادث آخرالزمان، احادیث بى شمارى از حضرت ختمى مرتبت و حضرات ائمه (ع) درکتب حدیث به ثبت رسیده است.

مجموعه هایى از آن احادیث، به صورت کتب مستقلى به نام ملاحم, الغیبة ودیگر نام ها نگاشته شده است.

روایات معصومین (ع) نشان مى دهد:

1. با سپرى شدن این دوران، بساط زندگى دنیوى برچیده و مرحله اى جدید در نظام اَفرینش آغاز مى شود.

2. آخرالزمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم مى شود: دوران نخست که در آن انسان به مراحل پایانى انحطاط اخلاقی مى رسد .

دوران بعد، عصر تحقق وعده هاى الهى به پیامبران و اولیاى خدا است و با قیام مصلح جهانى آغاز مى شود. کلیات عقاید مربوط به آخرالزمان تقریباً از سوى همه فرقه هاى بزرگ اسلامى پذیرفته شده است، ولى در خصوص وابستگى این تحولات به ظهور مهدى (ع) و نیز هویت او اختلاف نظر وجود دارد.

  1. نشریه موعود شماره 11 و 10ص 54.

2.غیبة طوسی ص 111 بحارالانوار، ج 51ص 74

3. منتخب الأثرص 171.

4. بحارالانوار ج 52 ص 332 اثبات الهداة ج 3 ص 6 51.

5. بحارالانوار ج 52ص 24 ا منتخب الاثرص 515 الزام الناصب ص137.




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:25 صبح

 

آغاز غیبت و داستان سرداب

پس از در گذشت و یا شهادت امام حسن(ع), ماموران خلیفه عباسى حرکت گسترده اى را آغاز کردند و به جست و جوى فرزند و جانشین آن حضرت پرداختند(1). در هر جا که احتمال وجود امام زمان(ع) را مى دادند, حضور مى یافتند. هدف آنان از هجوم به منزل امام حسن(ع) و اذیت و آزار بنى هاشم, دستگیرى و قتل فرزند امام حسن(ع) بود. این پیگیرى خطرى بزرگ براى آینده امامت بود, که با قد رت و حکمت پروردگار مهدى(ع) از نظرها پنهان گردید و از خطرها به دور ماند.
در آغاز غیبت, میان علما و دانشمندان اختلاف است. سه نظر در آن وجود دارد:
1. گروهى مانند شیخ مفید(ره) آغاز غیبت صغرا را از هنگام ولادت حضرت مهدى(ع) به شمار آورده اند(2); زیرا از همان سالهاى آغازین ولادت, آن حضرت غیبت نسبى داشت و شمارى اندک از یاران, وى را مشاهده کردند.
بنابراین نظر, دوره غیبت صغرا تقریباً 74 سال مى شود, یعنى از آغاز ولادت, تا پایان سفارت آخرین سفیر حضرت.
2. برخى بر آنند که غیبت صغرا, از سال 260 ه. ق. یعنى سال درگذشت امام حسن(ع) آغاز شد و این مدت, تا شروع غیبت کبرا, دوران آمادگى شیعیان و اُنس آنان به جدایى از امام زمان(ع) نام گرفت. این دوران تقریباً هفتاد ساله, غیبت همه جانبه نبود. سفیرانى رابط بین امام ومردم بودند و مردم با واسطه, پرسشهاى دینى و دنیایى خود را از آن حضرت دریافت مى کردند.
3. گروهى آغاز غیبت امام(ع) رااز زمانى مى دانند که ماموران خلیفه به منزل حضرت در سامرا, هجوم آوردند, تا وى را دستگیر کنند و آن حضرت در آن هنگام, در سرداب و همان جا, از دیده ها پنهان شد و تاکنون, در آن جا, بدون آب و غذا زندگى مى کند و روزى از آن جا ظهور خواهد کرد.
این داستان چنان شهرت یافته که وى را (صاحب سرداب) لقب داده اند(3).
در پاسخ این سخنان باید گفت: در منابع شیعى و کتابهاى امامیه, هیچ نامى از (سرداب) نیست. نویسندگان اهل سنت در نوشته هاى خود بر این نظر اصرار مى ورزند ومتائسفانه این مسائله دستاویز حمله نا آگاهانه برخى از آنان به تشیع گردیده است(4). پنداشته اند که شیعیان در میانه سرداب, امام خودرا مى جویند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مى کشند; از این روى, تهمتهایى به شیعه زده اند و زحمت مراجعه به منابع شیعى را در این زمینه به خود نداده اند.
البته داستان حمله ماموران معتمد عباسى به منزل امام(ع) و برخورد آنان با آب فراوان و دیدن فردى که در گوشه اى نشسته و عبادت مى کند و سپس هجوم به طرف وى و ناکام شدن آنان از دستگیرى وى, در برخى از منابع شیعى آمده است, اما در این نقل, بر فرض صحت سند و دلالت آن: اولاً, از (سرداب) نامى برده نشده است ثانیاً, حمله دیگرى که از ناحیه معتمد صورت گرفته خلاف آن چیزى را که اهل سنت مى گویند, ثابت مى کند زیرا بنابراین نقل, امام(ع) آن محلّ را ترک کرد و از پیش چشم ماموران گریخت و در نتیجه, در سرداب نیست(5).
منشائ خرده گیریهاى نا آگاهانه برخى به شیعه, در این زمینه, آن است که شیعیان به بخشى از حرم عسکریین در سامرا, یعنى (سرداب) احترام و توجه خاصى دارند و آن را زیارت مى کنند. خاطره هاى امامان خویش را گرامى مى دارند و آن مکان را مورد عنایت قرار مى دهند. و این نه به خاطر آن است که امام زمان(ع) دراین جا مسکن گزیده است و زندگى مى کند, بلکه از آن جهت که زمانى مرکز عبادت و سکونت چند تن از امامان راستین تشیع بوده است.
و ما حب الدیار شقفن قلبى ولکن حبّ من سکن الدیار گذشته از این, بر اساس احادیث فراوانى که در منابع شیعى وجود دارد, شیعیان بر این باورند که امام زمان(ع) در میان مردم در رفت و آمد است و در مراسم حج و مانند آن شرکت مى جوید و مانند یوسف که برادرانش را مى شناخت وآنان وى را نمى شناختند, دوستان خویش را مى شناسد و...(6) بنابراین, داستان غیبت حضرت مهدى(ع) در سرداب سامرا و زندگى کردن حضرت در آن مکان, بهتان و دروغى بیش نیست و هیچ یک از بزرگان شیعه, چنین باورى نداشته و ندارند.

  (1)(اصول کافى), ج505/1.
(2) (ارشاد), مفید, ج340/2.
(3) (اتفاق در مهدى موعود), سید اکبر قرشى62/ـ 111.
(4) (منتخب الائثر فى الائمام الثانى عشر), صافى گلپایگانى 372/, داورى, قم.
(5) (کتاب الغیبة), شیخ طوسى;248/ (بحار) ج51/52.
(6) (کتاب الغیبة), شیخ طوسى164/ .




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:24 صبح

 

طول عمر حضرت

درباره طول عمر حضرت مهدى (ع) سخن هاى بسیارى گفته اند. مهم ترین مسأله دخیل در طول عمرِ حضرت، قدرت الهى است. اگرکسى به کتب آسمانى به ویژه قرآن کریم آشنایى داشته باشد، مى داند که کارهاى خارق العاده بسیارى در عالَم واقع شده و معجزات بسیارى

صادرگردیده که همگى حاکى از قدرت لا یزال الهى است از قبیل: توفان نوح (1) سرد شدن آتش براى ابراهیم (ع) (2) عصاى موسى (ع) وتبدیل شدن به اژدها (3) بى پدر متولد شدن حضرت عیسى (ع) (4) و سخن گفتن او درگهواره (5) وامثال این ها. اگر خداوند قادر است این کارهاى خارق العاده را انجام دهد، قادر است حجت وولى خود را نیز سال هاى متمادى نگه دارد. (6)

واما طول عمر از نظر ادیان :همه ادیان از عمر طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده اند، به عنوان مثال در اصحاح سوره پنجم از سفر تکوین تورات، آیات ،8,5 1 1، 14، 17، 20، 27، 31 در اصحاح نهم، آیه 29 و اصحاح یازده آیه 0 1 تا 17 و در موارد دیگر، افرادى را از پیامبران و دیگران نام برده و عمرهاى طولانى هر یک را که متجارز از 400، 600، 700، 800 و 900 سال بوده به صراحت بیان داشته است. ادیان باستانى دیگر مانند زرتشتى، بودایى، برهمایى و... نیز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر مخصوصاً رهبرانشان خبر داده اند و همه قائل به طول عمر، بلکه بقاى حیات اشخاص تا این زمان هستند. (7) ومسیحى ها عمومأ معتقدندکه حضرت عیسى (ع) پس از قتل زنده شده وتاکنون زنده است.

طول عمر از دیدگاه قرآن : با مراجعه به قرآن کریم معلوم مى شود که بعضى ها از عمر طولانى برخوردار بوده وهستند، به عنوان نمونه درباره حضرت نوح (ع) مى خوانیم که قبل از توفان، 950 سال در میان قوم خود بوده (8) وپس از توفان نیز زنده بود. در تاریخ تا 2500 سال درباره طول عمر آن حضرت نوشته اند. همچنین درباره حضرت عیسى (ع) وقتى یهودیان گفتند: ما او را به دار آویخته وکشته ایم، قرآن کریم نظر آنان را مردود دانسته وفرمود: خداوند او را به آسمان برده است. (9) لذا در روایات داریم که حضرت عیسى (ع) زنده و در آسمان است وپس از ظهور حضرت مهدى (ع) از آسمان نازل شده وپشت سر حضرت نماز مى خواند. در مورد زندگى حضرت خضر(ع) گر چه در قرآن ذکر نشده، امَا در داستان حضرت موسى (ع) (10) و پیرمراد ومعلم او در روایات آمده که آن رجل الهى حضرت خضر بوده و همچنان زنده است. پس طبق آیات قرآن و روایات، داشتن عمر طولانى امرى ممکن و قابل تحقق است .

طول عمر از منظر تاریخ : در بیشترکتبى که دانشمندان درباره زندگى ووجود امام زمان (ع) نوشته اند" بابى را به معمرین اختصاص داده واسامى افرادى را که عمر طولانى داشته اند، ضبط کرده اند که ما اسامى برخى از آنان را در باب معمرین آورده ایم.

طول عمر در تحقیقات جهان پزشکی :از نظر علم پزشکى، عمر انسان محدود به هفتاد و هشتاد سال نیست، بلکه تمام اعضاى بدن انسان، جداگانه براى یک عمر طولانى ساخته شده است. یکى از دانشمندان در مقام مقایسه عمر انسان با سایر موجودات، مطالعات فراوانى نموده وبالاخره ثابت کرد که بدن آدمى براى آن ساخته شده که هزاران سال عمرکند. (11)یکى از پزشکان مى گوید: براى مدت زندگانى انسان، حدى که تجاوز از آن محال باشد، معین نشده است. (12) یکى دیگر از دانشمندان مى گوید: اگر مى توانستیم نیم پایین روده ها را از تفاله پاک نگهداریم ونگذاریم بدن از آن ناحیه مسموم شود، مرگ را جواب مى گفتیم وبعض دیگر این ادعا را درباره جهازات دیگرکرده اند. (13) چیزى که تاکنون ثابت شده است، این است که علت اصلى مرگ، امراض وعوارضى است که به یکى از اعضاء عارض شده، در نتیجه آن عضو را از انجام کار باز مى دارد وبه واسطه ارتباط واتصالى که میان اعضاء برقرار است، از مرگ آن عضو، مرگ سایر اعضاء نیز فرا مى رسد امروزه بشر در این فکر است که به کرات دور دست آسمانى که احتمالاً صدها ویا هزارها سال وقت مى خواهد سفرکند، وچون عمرکوتاه انسان با این نوع مسافرت هاى طولانى وفق نمى دهد در این صدد برآمده اند که براى رسیدن به کرات آسمانى، اول باید عمر انسان را زیادترکرد. لذا امروز در دانشگاه هاى مهم دنیا، کرسى دو علم جدید ژریاترى وجرونتولوژى به همین منظور مشغول فعالیت است و دانشمندان پیش بینى مى کنندکه روزى خواهد رسیدکه بشر، هم عمر خود را به هزاران سال مى رساند وهم به کرات دور دست آسمانى سفر مى کند. لذا عمر انسان از نظر علمى حد ثابت ومعینى ندارد، بلکه انسان قابلیت آن را داردکه هزارآن سال عمرکند.

واما حضرت آیت الله وحید خراسانى درباره کلمه امام زمان (ع) مى گوید: اگر درباره کلمه امام زمان و صاحب الزمان دقت کنید مى بینید آن حضرت، جلوى زمان است و زمان، پشت سرِ اوست آن حضرت، امام وصاحب زمان است وچون مقدم بر زمان است، بر زمان هم امامت مى کند. اگرکسى عمق این مطلب را بفهمد، خواهد دانست که چرا امام زمان (ع) پیر نمى شود. (14) پس با این همه، طول عمر هم امکان دارد وهم واقع شده است.

  ا. سوره هود 38 تا 48.

2. سوره انبیاء ص69

3. سوره قصص 32 و طه 20 و شعراء 32.

4.سوره انبیاء 91

5. سوره مریم 27 تا 34.

6. سیمای آفتاب حبیب الله طاهری 99

7. امامت ومهدویت، ج 2 ص373

8. سوره عنکبوت 14

9. سوره نساء، 158.

. 1. سوره کهف 65 تا 82.

11.اولین دانشگاه وآخرین پیامبر ج 2، ص 220.

12. مصلح جهانى، ص 67.

13. آخرین امید داود الهامی ص 337

14. پیام امام زمان حجازى، ص 173.




موضوع مطلب : سید ذاکر
پنج شنبه 85/12/3 :: 11:20 صبح

اثبات وجود حضرت مهدى (ع)

چگونه مى شود اثبات کردکه مهدى واقعاً در تاریخ وجود داشته است شاید شرایط خاص روحى- روانى این باور را در ذهن مردم جا انداخته باشد این اصل که مهدى رهبر موعود و منجى عالم بشریت است به صورت عام در احادیث نبوى، و به صورت خاص در روایات ائمه اهل بیت (ع)آمده است. در این روایات مسأله به گونه ای مورد تاکید قرارگرفته که جاى هیچ گونه شکى باقى نمی گذارد وچهارصد حدیث فقط از طریق اهل سنت شمارش شده که به ضمیمه روایات شیعه به بیش از شش هزار روایت مى رسد و چنین آمارى بسیار بالاست. در مورد خیلى از مسائل بدیهى اسلام که مسلمانان به آن معتقدند، این همه روایت وارد نشده است.
اما تجسم این اندیشه در وجود امام دوازدهم (ع)هم دلایل کافى دارد که کاملاًا قناع کننده است. این دلایل را مى توان در دو دلیل نقلى و علمى، خلاصه کرد: دلیل نقلى، وجود امام موعود را اثبات می کند ودلیل علمى، ثابت می کندکه مهدى (ع)یک اسطوره ویک فرضیه نیست، بلکه حقیقتى است که وجود او در تاریخ لمس شده است.
اما دلیل نقلی صدها روایت و حدیث از پیامبر اکرم (ص)و ائمه اهل بیت (ع)رسیده است که می گوید مهدى موعود داراى این خصوصیات است: از اهل بیت است، از فرزندان فاطمه است، از نسل حسین ونهمین فرزند آن حضرت است. وروایاتى که می گوید جانشینان پیامبر(ص)دوازده نفر مى باشند.
این روایات، مهدى موعود را در شخص امام دوازدهم، منحصر و متعین می کند وبا اینکه ائمه (ع)براى حفظ آن حضرت از ترور وقتل سعى داشتند مسأله در سطح عمومى مطرح نشود، در عین حال روایات زیادى در این زمینه وارد شده است. البته زیادى روایت به تنهایى نمى تواند مقبولیت آن را برساند، بلکه در این جا قرینه وگواه خاصى وجود دارد که دلیل بر صحت این روایات است. در حدیث شریف نبوى، سخن از امامان، جانشینان، امیران و سخن از دوازده تن آمده است. متن احادیث مختلف است در بعضى دوازده امام و در بعضى دوازده خلیفه ودر بعضى دیگر دوازده امیر، ذکر شده است. بعضى از مؤلفان، این احادیث را بیش از دویست وهفتاد شمارش کرده اندکه همگى ازکتابهای معتبر شیعه وسنى از قبیل صحیح بخارى، صحیح مسلم، سنن ترمذى، سنن ابوداود، مسند احمد و مستدرک حاکم نقل شده است.
اما دلیل علمی : دلیل علمى تجربه است، تجربه اى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى کردند یعنى "غیبت صغرى ". غیبت صغرى برگزارشد تا مردم به تدریج با غیبت خو بگیرند و خود را بر اساس آن بسازند. امام از دیده ها پنهان بود ولى از طریق وکیلان ویاران مورد وثوق )نواب اربعه( با مردم ارتباط داشت. در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین مؤمنان، نیابت وجانشینى آن حضرت را بر عهده داشتند ودر مدت هفتاد سال واسطه میان او ومردم بوده اند وهیچ کسى در هیچ زمینه اى خطایى از آنان ندیده و نشنیده است.
آیا تصور می کنید امکان داشته باشد یک دروغ، هفتاد سال دوام بیاورد وچهار نفر با هماهنگى کامل ویکصدا، یک نقش را بازى کنندآنان با رفتار صمیمانه خود چنان در مردم ایجاد اطمینان کرده بودندکه همه به گفتار وکردار آنان ایمان داشتند. آیا مى شود این چهار تن به گونه ای نقش بازى کنندکه هیچ کس به حقیقت پى نبرد در حالى که این افراد هیچ رابطه خاصى با هم نداشته اند تا بگوییم در این قضیه تبانى کرده بودند. از قدیم گفته اند: طناب دروغ، کوتاه است. امکان ندارد یک دروغ بتواند بدین شکل دوام بیاورد ودر تمام این مدت وبا همه بده و بستان ها وروابط مختلف موضوع کشف نگردد وهمه به درستى آن ایمان داشته باشند. بدینسان در مى یابیم که پدیده غیبت صغرى مى تواند به عنوان یک آزموده علمى، دلیل بر واقعیت خارجى یک موضوع باشد و آن وجود، زندگى و سپس غیبت حضرت مهدى (ع)است. آن حضرت پس از غیبت صغرى، خود اعلان کرده است که در پرده غیبت کبرى خواهد رفت واز نظرها پنهان خواهدگشت وهیچ کسى او را نخواهد دید. (1)

  1. نشریه موعود شماره 14 ص 80 (مقاله شهید سید محمد باقر صدر).

 

 




موضوع مطلب : سید ذاکر
<      1   2   3   4   5      >
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 495498