سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
پنج شنبه 85/11/26 :: 9:43 صبح

انتظار

انتظار در لغت به معناى چشم داشت وچشم به راه بودن ونوعى امید به آینده داشتن است.
نیجه اى که از معناى لغوى انتظاربه دست می آید این است که کسى که عمل زشت و ناهنجارى انجام داده، منتظرکیفر آن است، وکسى که بذرى را در زمین پاشیده منتظر است که محصولش از زمین سربرآورد و سرسبز شود وکسى که کار خیر و شایسته اى انجام داده، منتظر است تا روزى فرا رسد واو پاداش کار خیرش را دریافت کند .
و اما انتظار در اسلام- به ویژه مذهب تشیع- عبارت از ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت ولی عصر(ع) وامید به ظهور مبارک آن واپسین حجت الهى، و آغاز حکومت صالحان است.
انتظار فرج در اسلام، در واقع نوعى آمادگى است آمادگى براى پاک شدن، پاک زیستن , آماد گى براى حرکتى مستمر و دائم، توأم با خودسازى ودگرسازى و زمینه سازى . و سرانجام آمادگى براى تهیه قوا براى شرکت در نهضت عظیم حضرت مهدى(ع) که آغاز آن، ظهور حضرت وپایان آن، شکست تاریکى ها وظلم ها و نتیجه آن، برپایى حکومت عدل الهى ونهضت سبز مهدوى است.
مسلمانان بر اساس وعده هاى صریحى که قرآن کریم بدان ها داده است، عقیده دارندکه طبق قانون خلقت وسنت آفرینش، تاریخ بر مبناى سنت هاى الهى ووعده هاى خدایى به پیش می رود، و اگر چند روزى دنیا به نفع ستمگران تمام شده، ولى سرانجام حکومت مطلق جهان به دست صالحان وحق پرستان خواهد افتاد وعدالت وامنیت بر اساس قانون خدا در سرتاسر جهان برقرار خواهد شد.
از آیات متعدد قرآن توبه، 32 و 33- نور، 55- غافر، 1 5- انبیاء، 5 0 1 و106- قصص، 4- سجده، 28 و 29- صافات، 171 و 173- حج، 41 به خوبى استفاده می شودکه جهان روزى را در پیش داردکه حکومت مطلق دنیا به دست پاکان و صالحان خواهد افتاد و روزى راکه مسلمانان انتظار می کشند، همان روز قیام حضرت مهدى (ع) است.
اصل انتظارفرج از یک اصل کلى اسلامی مایه می گیرد، و آن، اصلِ حرمتِ یأس و نومیدى از لطف ورحمت خداوند است. آن چه از روایات به دست می آید، انتظار فرج، نوعى عبادت است، ایمان به غیب است، اقرار به یگانگى جدا ورسالت پیامبر(ص) وپیشوایى امامان معصوم ع است، تلاش و سازندگى است، عامل مقاومت وپایدارى است، نوعى فریاد و خروشى از درون، و عدم پذیرش سلطه ها و اعتراض به زمامداران خودسر و خودپرست است.
دلیل این انتظار، همان نویدهاى صریح قرآن کریم وروایات معتبرى است که مسأله ظهور حضرت مهدى (ع) و امید به آینده را به عنوان وعده تخلف ناپذیر الهى مطرح کرده اند. انتظار داراى دو بعد فکرى یا اعتقادى، وبعد عملى یا اجتماعى است ومعرفت وانتظار فرج است که منتظر را در خیمه گاه امام عصر(ع) آماده به خدمت حفظ می کند.
و اما انتظار اعتقادی معرفت امام، شرط صحت انتظار است. فضیل بن یسار از امام صادق (ع) درباره آیا (یوم ندعوا کل اناس بإمامهم، ) روزى که هر مردمی را با امامشان می خوانیم، پرسید.
حضرت چنین فرمود: اى فضیل آمام خود را بشناس، زیرا اگر معرفت امام خود را داشته باشى، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانى به تو نمی رساند.
انتظار اجتماعی: همان انتظار در مقام عمل است . محصول انتظار اعتقادی انتظار عملی است.
برخوردارى از رحمت الهى، شامل حال منتظرانى است که در جهت اجراى اوامر الهى از هیچ کوششى دریغ نمى ورزند و همواره تلاش می کنند وظایف اعتقادى خود را بشناسند و با تمام توان شان در جهت تحقق آن ها کوشش نمایند .
وامَا از جمله وظایف عملکردى منتظران، دعا براى تعجیل فرج، حفظ تقوى، تسلیم محض به امام وزمینه سازى براى برقرارى عدل الهى است.

 
فلسفه انتظار

  فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى و پایدارى است.
انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، براى مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقاى شیعه و پایدارى اوست.
شیعیانى که با وضعیت اسفبار حکومت بنى امیه و بنى عباس، روبه رو شده بودند، اگر منتظر وآینده بین نبودند و اعتقاد به پیروزى حق و عدالت نداشتند، هرگز براى شان حال مقاومت باقى نمى ماند و از دگرگون شدن اوضاع نا امید مى شدند و ریشه هر حرکت و پایدارى در آن ها خشک مى شد
. اما قرآن کریم بشارت داده و پیامبر اکرم (ص (وحضرت على(ع) نیز وعده داده اند که این دین، پایدار مى ماند و همیشه، حق پیروز است. پس از رحلت رسول خدا(ص) تا به امروز، ریشه همه حرکت ها ونهضت هاى شیعه علیه باطل، همین فلسفه انتظار و عقیده به ادامه مبارزه حق وباطل بوده است.
این همان فلسفه اى است که در ادیان گذشته نیز مایه امیدوارى پیروان آن ها و مشوق آنان به پایدارى بوده است.
پس فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتى مهم، در تمام ادیان آسمانى وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و اکنون هم از عوامل بقاى جامعه مسلمانان است
.

 

در وجوب انتظار قائم‏ بر همه افراد

روایتى که ثقة الاسلام کلینى‏رحمه الله در اصول کافى به سند خود، از اسماعیل جعفى آورده که گفت: مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقرعلیه السلام وارد شد و صفحه‏اى در دست داشت، حضرت باقرعلیه السلام به او فرمود: این نوشته مناظره کننده‏اى است زیرنویس=احتمال دارد که کلمه مخاصم که در این حدیث آمده نام شخصى باشد که از مطلب مزبور پرسش کرده بود. مترجم که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است.
عرض کرد: رحمت خداوند بر تو باد! همین را خواسته‏ام. حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام فرمود: گواهى دادن به این‏که هیچ معبود حقّى جز خداوند نیست و این‏که محمد بنده و رسول او است و این‏که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنمان و تسلیم به امر ما و پرهیزکارى و فروتنى و انتظار قائم ما، که ما را دولتى است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد.
زیرنویس=اصول کافى، 22/2 ح 13
و در همان کتاب ابوالجارود آمده که گفت: به حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام عرضه داشتم: اى فرزند رسول خدا! آیا مودّت و دلباختگى و پیروى مرا نسبت به خودتان مى‏دانید؟ فرمود: آرى. عرضه داشتم: من از شما طلبى را مى‏پرسم و مى‏خواهم به من پاسخ دهید، زیرا که چشم من نابینا است و کم‏تر راه مى‏روم و نمى‏توانم هر وقت بخواهم به دیدار شما بیایم.
فرمود: خواسته‏ات را بازگوى. عرض کردم: دینى که تو و خاندانت خداى - عزّوجلّ - را با آن دیندارى مى‏کنید برایم بیان فرماى، تا خداى - عزّوجلّ - را با آن دیندارى نمایم.
امام باقرعلیه السلام اگر چه مطلب را کوتاه کردى، ولى سؤال مهمى آوردى. به خداى سوگند! دینى را که من و پدرانم خداى - عزّوجلّ - را با آن دیندارى مى‏کنیم برایت مى‏گویم؛ گواهى دادن به این‏که هیچ معبود حقّى جز خداوند نیست و این‏که محمدصلى الله علیه وآله رسول خدا است و اقرار کردن به آنچه از نزد خداوند آورده و ولایت ولىّ ما و بیزارى از دشمنمان و تسلیم بودن به امر ما و انتظار قائم ما و اهتمام ورزیدن در امور واجب و حلال و پرهیزکارى از کارهاى حرام مى‏باشد.
زیرنویس=اصول کافى، 21/2 ح 10
و در غیبت نعمانى به سند خود، از ابوبصیر از حضرت ابوعبداللَّه امام صادق‏علیه السلام آورده که روزى آن حضرت فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به ان از بندگان نمى‏پذیرد؟
گفتند: چرا، فرمود: گواهى دادن به این‏که هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و این‏که محمدصلى الله علیه وآله بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه به آن امر فرموده، و ولایت، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکارى، و کوشش، و اطمینان، و انتظار قائم‏علیه السلام.
سپس فرمود: به درستى که ما را دولتى است که خداوند هر وقت بخواهد آن را روى کار مى‏آورد، آن‏گاه فرمود: هر کس دوست مى‏دارد از جمله اصحاب قائم‏علیه السلام باشد باید انتظار بکشد و با پرهیزکارى و اخلاق نیک رفتار نماید در حالى که منتظر باشد، پس اگر از دنیا رفت و پس از مردنش قائم قیام کرد، براى او پاداشى خواهد بود همانند پاداشى کسى که امام قائم را درک کرده، پس جدّیت کنید و در انتظار بمانید گواراى‏تان باد اى گروه مشمول رحمت الهى.
زیرنویس=غیبت نعمانى، 106 باب المتحیص
مى‏گویم: عبارت یعنى خصوص امامان احتمال دارد که از فرمایش امام‏علیه السلام باشد، و احتمال مى‏رود که گفته ابوبصیر باشد. و چون منظور از ولایت آن است که امام‏علیه السلام را در تمام امور سرپرست خود قرار داده و پیروى از او را در همه موارد واجب بداند، حضرت بیان فرمود: کسى ولایتش واجب است که خداوند - عزّوجلّ - او را به امامت و عصمت مخصوص گردانیده، نه هر کسى که منتسب به رسول خداصلى الله علیه وآله است و دشمنى کردن باید با معاند و دشمن امام‏علیه السلام باشد خواه از ذرّیه پیغمبر باشد، یا غیر آن‏ها.
و از آنچه بر وجوب انتظار دلالت مى‏کند، روایتى است که شیخ صدوق‏رحمه الله در کتاب کمال الدین به سند خود، از عبد العظیم حسنى آورده که گفت: بر سرورم حضرت محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى‏طالب‏علیهم السلام وارد شدم و مى‏خواستم که درباره قائم‏علیه السلام از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است یا غیر او؟ پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود: اى ابوالقاسم! به درستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین امام از فرزندان من است.
زیرنویس=کمال‏الدین، 377/2 باب 36 ح 1
و در همان کتاب به دو سند صحیح، از حضرت ابى عبد اللَّه امام صادق‏علیه السلام آمده که فرمود: نزدیک‏ترین حالات بندگان نزد خداى - عزّوجلّ - و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانى است که حجّت خداى را نیابند و براى آن‏ها آشکار نشود و از دیدگان آن‏ها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که حجت‏ها و بینات الهى باطل نشده، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر باشند که شدیدترین خشم و غضب خداوند بر دشمنانش موقعى است که حجّت خود را از آنان مخفى بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البتّه خداوند دانسته است که اولیاى او در تردید واقع نمى‏شوند و اگر مى‏دانست که آن‏ها در شکّ مى‏افتند، یک چشم برهم زدن حجّت خود را از آنان نهان نمى‏ساخت و این جز زیر سر اشرار مردم خواهد بود.
زیرنویس=کمال‏الدین، 339/2 باب 33 ح 16

افضل الاعمال

در روایات مربوط به انتظار، عبارات ا فضل الاعمال وافضل العبادة بسیار به کار رفته ست.
پیامبراکرم(ص) فرمود: افضل العبادة انتظار الفرجو در حدیث دیگرى مى فرماید:
افضل اعمال امتی انتظار فرج من الله این مضمون دراحادیث بسیارى واردشده است:امیر مؤمنان على(ع) مى فرماید:افضل العباده الصمت و انتظا رالفرج برترین عبادت، سکوت )از بیهوده گویى( وانتظار فرج است.
امام سجاد(ع) نیز فرمود:انتظار فرج از برترین اعمال است.
وامام جواد(ع) فرمود: برترین عمل شیعیان ماانتظار فرج است.

انتظار مثبت

  النتظار مثبت، نقطه مقابلِ انتظار منفى است .
این گروه معتقدند: ظهور حضرت مهدى (ع) حلقه اى است از حلقه هاى مبارزه اهل حق وباطل که به إنت پیروزى اهل حق منتهى مى شود .
سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً درگروه اهل حق باشد. در روایت آمده است: یملا ء الله به الارض قسطاَ وعَدلأ بعد ما مُلِئَت ظلما وجورا, خداوند، زمین را پر از عدل وداد می کند، پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد .
در این حدیث، تکیه بر روى ظلم شده وسخن ازگروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى رساند که قیام مهدى (ع) براى حمایت مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند. شیخ صدوق روایتى از امام صادق (ع) نقل می کند مبنى بر این که، این امر تحقق نمى پذیرد، مگر این که هر یک از شقى و سعید به نهایت کار خود برسد .
پس سخن در این است که گروه سعدا و اشقیا هرکدام به نهایتِ کار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدى درکار نباشد وفقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند که در انتظار منفى آمده است.
از نظر روایات اسلامى در مقدمه قیام وظهور امام (ع)، یک سلسله قیام هاى دیگر از طرف اهل حق صورت می گیرد. آن چه به نام قیام یمانى قبل از ظهور بیان شده است، نمونه اى از این سلسله قیام هاست.
پس انتظار مثبت، انتظارى است که در آن، هر فرد نسبت به خود وجامعه مسؤول است. این انتَظار، تعهد آفرین وتحرَک بخش است ونوعى عبادت شمرده مى شود.

انتظار منفى

 انتظار منفى، برداشت قشرى و سطحى از مهدویت است .
این گونه افراد می گویند، آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق وحقیقت طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان شود، جز نیروى باطل، نیرویى حکومت نکند وفرد صالحى در جهان یافت نشود، دست غیب از آستین بیرون مى آید .
با وجود این، هر اصلاحى محکوم است، زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است وتا در اجتماع، نقطه روشنى هست، دست غیب ظاهر نمى شود . برعکس، هرگناه وفسادى، ظهور را نزدیک مى سازد .
پس بهترین کمک به تسریع در ظهور بهترین کل النتظار، ترویج واشاعه فساد ریا حداقل، سکوت در برابر فساد و حکومت هاى ظالم است.
این گروه، طبعاً به مصلحان ومجاهدان آمران به معروف وناهیان از منکر، با نوعى بغض وعداوت مى نگرند، زیرا آنان را تأخیراندازان ظهور وقیام مهدى موعود(ع) مى شمارند.
این نوع برداشت از النتظار، منجر به نوعى تعطیل شدن حدود و مقررات اسلامى مى شود و باید نوعى اباحی گرى شمرده شودکه به هیچ وجه با موازین اسلامى و قرآنى موافقت ندارد. 
البته این گروه به جهت بد فهمى از برخى روایات به چنین اشتباهى افتاد ه اند. آن ها می گویند: در روایت آمده است: خداوند زمین را پر از قسط وعدل می کند، پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد. که توضیح این روایت را در النتظار مثبت آورده ایم .

آثار انتظار

 کسى که انتظار قیام مصلح جهانى را دارد در واقع، انتظار انقلاب وتحولى را دارد که وسیع ترین و اساسى ترین انقلاب هاى انسانى در طول تاریخ بشر است؟ انقلابى که همه شؤون زندگى انسان ها را شامل مى شود .
انتظار، همیشه از دو عنصر نفى و اثبات تشکیل می شود، یعنى ناراحتى از وضع موجود، وعشق وعلاقه به وضعیت بهتر . پس کسانى که در انتظارند، اگر در ادعاى خود صادق باشند، باید این اَثار در اَن ها اَشکار شود
: 1- خود سازی فردى : منتظِر، همیشه باید خودساخته و اَماده باشد. براى تحقق بخشیدن به چنین انقلاب عظیمى، مردانى بزرگ مصمم، نیرومند، خودساخته، شکست ناپذیر و داراى بینش عمیق لا زم است. خودسازى براى چنین هدفى، مستلزم به کار بستن برنامه هاى اجتماعى، فکرى واخلاقى است
. 2- خود سازی اجتماعی منتظِر، علاوه بر خودسازى خویش، باید مراقب حال دیگران نیز باشد و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران و جامعهْ خود نیز بکوشد. در میدان مبارزه، هیچ فردى نمى تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هر نقطه ضعفى راکه در هرکجا مى بیند، اصلاح کند و هر موضع اَسیب پذیرى را ترمیم نماید.
3- حل نشدن در فساد محیط : یکى از اَثارانتظار، عدم تسلیم در برابر آلودگى هاى جامعه است . هنگامى که فساد فراگیر مى شود و بیشتر مردم را به آلودگى می کشاند، گاهى افراد پاک در یک بن بست روانى قرار می گیرند، واز اصلاحات، مأیوس مى شوند وفکر می کنند کار ازکار گذشته است ودیگر امیدى براى اصلاح نیست، این نومیدى ممکن است اَنان را به صورت تدریجى به فساد وهمرنگى با محیط بکشاند.
تنها چیزى که مى تواند در ان ها روح امید بدمد وبه مقاومت وخویشتن دارى دعوت کند، امید به اصلاح نهایى وظهور مصلح جهانى است
. 4- پایداری دربرابر رهبری های فاسد و مبارزه با فساد: هرکس سرگذشت دستگاه هاى جبار بنى امیه، بنى عباس، امویین اندلس، سلاطین عثمانى ودیگرکسانى راکه بر جوامع مسلمان به اسم اسلام وحاکم مسلمان، در هند، ماوراء النهر، ایران، مصر شام و نقاط دیگر اَسیا، اَفریقا واروپا مسلط شدند بخواند، مى فهمدکه چه وضع نا امیدکنند ای پیش اَمدکه هدف هاى واقعى واصولى اسلام، بیثشر از رسمیت افتاد واصلاً مطرح نبود
. تنها چیزى که مسلمانان را در برابر این وضعیت نگاه داشت و اَن ها را در حال اعتراض به اوضاع وتقاضاى اجراى برنامه هاى اسلامى دلیر می کرد، وعده هاى قراَن وپیامبر(ص) بود که:
این دین از بین نمى رود و اَینده براى اسلام است. این وعد ها بود که مسلمانان را در برابر حوادثى مانند تسلط بنى امیه، جنگ هاى صلیبى، هجوم چنگیز و سرانجام، استعمار قرن اخیر، پایدار نگه داشت و مسلمانان را علیه اَنان به جهاد وپیکار برانگیخت.
بنابراین مسلمان، تسلیم ظلم وفساد نمى شود وبا ستمگران و مفسدان همراه وهم صدا نخواهد شد.
البته اَثار النتظار، منحصر به این چهار اثر نیست . براى مطالعه بیشتر مى توانید به کتب دیگر مانند انقلاب جهانی مهدی اثر اَیت الله مکارم شیرازى، مبحث انتظار مراجعه نمایید.

منتظران حقیقى

در روایات، استقامت در دین، پارسایى و تخلق به مکارم اخلاق از ویژگى هاى منتظران حقیقى شمرده شده است.
پیامبرگرامى اسلام (ص) در تجلیل از مقام شامخ منتظران حقیقى خطاب به صحابه فرمود: شما اصحاب من هستید، لیکن برادران من مردمى هستندکه در آخرالزمان مى آیند.
آن گاه در مقام توصیف اوج مجاهدت و تدین ایشان مى فرماید: هر یک از ایشان، بیش از کسى که بر زجر پوست کندنِ درختِ خار با دست خالى در شبِ تاریک یا نگهدارىِ آتش سوزانِ چوبِ درختِ تاغ درکفِ دست صبر مى کند، در دیندارى خود استقامت مى ورزد. به راستى که آنان چراغ هاى هدایت در شب هاى ظلمانى هستند.
امام جعفر صادق (ع) نیز فرمود: هرکس بخواهد در شمار منتظران حقیقى آن عدلِ منتظَر باشد، باید پارسایى پیشه کند و متخلَق به مکارم اخلاق گردد.

 

 انتظار و بهداشت روان

 در قلَه هرم اعتقادى شیعه، عقیده به مهدویت وانتظار براى ظهور وحکومت جهانى حضرت است .
بنابراین رابطه انتظار و بهداشت روان، در حقیقت مبتنى بر رابطه دین و باورهاى دینى با بهداشت روان است. باورهاى دینى از طریق تغذیه روحى، معنابخشى به زندگى، اتصال به منابع قدرت، تخلیه هیجانى .... زمینه هاى آرامش وبهداشت روانى را فراهم می کند .
انتظار علاوه بر این که از ابتلا به بیمارى هاى روانى. جلوگیرى می کند، زمینه رشد وارتقاء توانمندى هاى فرد را در ایفاى نقش هاى اجتماعى، روانى و جسمى فراهم مى سازد. وقتى حالت انتظار در انسان پدید مى آید، مى شود امید وآمادگى و اشتیاق را در خود تجربه کرد. انتظار نور وعدالت، بارقه امید را در دل انسان زنده می کند .
آمادگى براى انتظار نیز به این معناست که توانایى بردبارى بر تأخیرها وشکیبایى بر مشکلات ناشى از غیبت را داشته باشیم. وگواه صادق بر انتظار، شور واشتیاق است که از یک سو در غمِ فراق است و از دیگر سو در شوق وصال.
به طورکلى، امید، آمادگى و اشتیاق، شرایط روانى خاصى ایجاد می کند که در جلوگیرى از بیمارى ها و ارتقاء توانمندى ها در مقابله با اضطراب ها نقش موثرى دارد.

با تشکر یا علی



 




موضوع مطلب : مذهبی
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 55
کل بازدیدها: 495463