سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
یکشنبه 86/1/5 :: 10:47 صبح

ماء معین

از القاب حضرت مهدى (ع) و به معناى آب روان در زمین است(1)

در قرآن آمده است:قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین (2)

بگو اگر آب هاى سرزمین شما فرو رفت، چه کسى براى شما آب روان مى آورد؟

از امام رضا(ع) درباره این آیه سؤال شد، حضرت فرمودند: "مأوکم یعنى ابوابکم "که مراد از آن امامان هستندکه هرکدام ابواب الهى بین او و خلق اویند(3)

اگر هرکدام از این درهاى رحمت الهى بسته شود، سرچشمه حیات معنوى انسان بسته مى شود.

امام محمد باقر(ع) نیز در تأویل آیه محل بحث مى فرماید: آین آیه درباره امام قائم (ع)نازل شده است.

می گوید : اگر امامتان از شما غایب گردد و ندانیدکجاست چه کسى براى شما امام مى فرستد که اخبار زمین و آسمان و حلال و حرام خدا را براى شما بیاورد

سپس فرمود: سوگند به خدا، تأویل این آیه نیامده و سرانجام خواهد آمد (4)

در روایتى است که عمار از پیامبر اکرم (ص) سؤال کردکه مهدى کیست؟ حضرت فرمودند: اى عمارا خداوند تبارک و تعالى با من پیمان بسته که از صلب حسین، نه امام بیرون آورد، و نهمین آن ها از مردم پنهان مى شود

سپس همین آیه را تلاوت کردند و فرمودند: غیبتى طولانى دارد، به گونه اى که گروهى از عقیده شان بر مى گردند وگروه دیگر ثابت قدم مى مانند 0

پس وقتى آخر الزمان شود، خروج کند و دنیا را پر از قسط و عدل مى کند، همان طورکه از ظلم و جور پر شده است.

بنابر این ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آیه مربوط به امام علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى (5) اما وجه تشبیه آب به امامان معصوم این است که همان طورکه آب رحمت الهى و مایه حیات مادى انسان ها است و بدون آب نمى توان زندگى کرد، امامان معصوم نیز رحمت خداوند و وسیله اى براى وجود حیات روحانى انسان ها و سلامت جامعه اند.

به همین جهت در حدیثى است که ابو حمزه از امام صادق (ع) سؤال کرد: آیا زمین بدون امام باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون امام باشد، آن را فرو مى برد (6)

آب وسیله اى براى زدودن پلیدى هاى درونى و شرک و جهل وگناه ا ند 0 آب با فرو رفتن در زمین در آن ذخیره مى شود تا با برنامه ریزى دقیق موجودات زنده از آن بهره مند شوند. حضرت مهدى (ع)، نیز با غیبت خود ذخیره اى براى جهانیان است تا با ظهور خود در موقع مناسب، دنیا با بهره گیرى از وجودشان، راه تکامل و معنویت را پیش بگیرد و مردم به سعادت برسند 0 البته باید توجه داشت که آب پنهان در زمین، بدون تلاش و تحمل رنج و زحمت به دست نمى آید. هرگاه انسان احساس تشنگى کند و در زمین، آبى براى آشامیدن نیابد، براى رسیدن به آب هاى زیرزمینى به حفر چاه و قنات مى پردازد. ظهور حضرت مهدى (ع) نیز زمانى تحقق مى یابدکه مردم مشتاق عدالت شوند و با تلاش خود مقدمات آن را فراهم کنند. در این میان فقط مؤمنان واقعى هستندکه فقدان وجود آن حضرت را احساس مى کنند و تشنه وصال اویند. همچنان که امام رضا(ع) مى فرماید: چه بسیارند مؤمنان اندوهگین و بسیار تشنه که هنگام فقدان آن آب روان غمناک هستند (7)

  1. نجم الثاقب باب دوم

2. سوره ملک 30

3. بحار الانوار ج24ص100

4. تفسیرنورا لثقلین ج5 ص 387.

5. تفسیر نمونه ج24ص360

6. کافى، ج 1، ص 179.

7. بحار الانوار ج52ص289

 




موضوع مطلب : مذهبی

دوستان عزیز دوست دارم من را در این دو نگاه آینده نگر همراهی کنید و از قوه ی تخیل خود استفاده کنید

نگاه اول (ایران  انرژی هسته ای را حق خود دانسته و آن را به دست اورده )

 در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه

به دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام نفت

دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است تورم ازدیاد

 پیدا میکند

و.......................

اما ایران وضعش فرق می کند زیرابه انرژی هسته ای رسیده بود به خاطر اینکه نسل قبل سعی

بر حمایت از آن کرده اند و این نسل با غرور به سوی نسل قبل میکنند و ایران دیگر یک ابر قدرت

 است و تمامی نیاز های خود را در داخل خود دارد و یک جامعه ی بسته است که هیچ نیاز

به کشور های دیگر ندارد و یک کشور توسعه یافته ومرکزی و قله ای حساب می شود و 

پرچم اش بوی افتخار می دهد و تمامی مردم در حال خوبی در رفاه هستند و

بسیاری از مشکلاتشان حل شده و دیگر فشار کشورهای غربی بر آن کم شده و خود

یک محور اصلی حساب می شود

..................................................................................................................................

اما

 ................................................................................................................................... 

نگاه دوم (ایران به انرژی هسته ای نرسیده و حق خود را از دست داده )

در این زمان دیگر نفت تمام شده و کشورها منطقه دیگر بیشتر رو به فقر هستند و دیگر همه به

دنبال نیرو هستند و یک محصول برای فروش تمام دنیا که بر روی یک انرژی تکیه کرده بود به نام

نفت دیگر تمام شده و تمام دنیا شل شده و دیگر هیچ چیز کار نمی کند خانه ها بی برق است

 تورم ازدیاد پیدا میکند

و.......................

و یکی از این کشور ها که این حالت را دارند ایران است که این نسل نسل قبل خود را مذمت

می کنند و آنان را ننگ تاریخ ایران خود می خوانند

و ایران دست خود را به کشور هایی که دارای انرژی هسته است دراز می کند و دیگر کم کم یک مستعمره ی کشورهای غرب می شود و کاملا مردم در فقر و بی کاری و بیماری و ...........هستند

دیگر پرچم ایران در هیچ جا به اهتزاز در نمی آید زیرا مایه ی شرم ملتش است و دیگر نامی از این

کشور نمی ماند و این کشور دیگر کشور تأسف است زیرا به تقویم سال های 86و87و...نگاه

 می کنند که کاش موضعی غیر از این داشت

.................................................................................................................................

حالا دوستان شما کدام یک را دوست دارید خودتان بگویید

من که حالت اول را بسیار دوست دارم

اما شما شاید دوم را

نمی دانم

در نظرات بگویید

یا علی




موضوع مطلب : مذهبی

همان طور که عرض کردم من تقریبا یک هفته و عید نوروز را نیز در لبنان بودم

کشور سبز و بسیار زیبایی است

می توان گفت همان ایرانی هایی هستند که عربی حرف می زنند زیرا تمامی عادات و تقالید ما را دارند و مردمی بسیار مهربان هستند

در این کشور اغلبیت با مسیحیت هست و تعداد شیعیان بسیار کم است که شیعیان در جنوب لبنان و در بیروت - پایتخت این کشور - در منطقه ی ضاحیه زندگی می کنند

شیعیان در این کشور اقلیت و بسیار محروم هستند مثلا کشور در حال حاضر به خاطر اینکه حزب الله وشیعیان را سبب جنگ 33 روزه لبنان و اسراییل می داند هیچ خدماتی به انها نمی دهد ،برق برای شیعیان در روز فقط چند ساعتی است با اینکه همین شیعیان بودند که با کمک خدا و حزب الله توانستند اسراییل را شکست دهند به خاطر همین شیعیان اعتصابی در وسط شهر  و می توان گفت مهمترین جای شهربرقرار  کرده اند که موجب شل شدن اقتصاد مسیحیان و کشور لبنان شده که الحمد لله این جریان رو به پایان است و دولت و حزب الله به توافق دارند

می رسند

اما درباره ی اثار جنگ 33 روزه در لبنان این کشور اصلا هیچ خرابی هایی نداشت ،موقع ورود من هم تعجب کردم ؟! (در نظر داشته باشد که فرودگاه نزدیک مسیحیان است تقریبا )

معلوم شد که اسراییل به مسیحی ها هیچ بمب و یا ........ شلیک نکرده و تمامی خرابی ها در منطقه ی ضاحیه یا همان منطقه ی شیعه نشین است که البته انجا هم خرابی کم بود زیرا حزب الله بسیار سریع مشغول تعمیر و ....بود

اما از نظر نقش کشور ما در لبنان ‍، بسیار زیبا است صندوق صدقات کمیته ی امداد امام خمینی (ره) در تمامی خیابان های لبنان وجود دارد

بنیاد شهدا و مدارس ایرانی و حتی دانشگاه آزاد ایرانی در انجا شعبه دارد و ایران در انجا یکی از بهترین بیمارستان های لبنان به نام رسول اعظم را دارد که در خیابان مطار لبنان وجود دارد که واقعا ساختمان زیبا دارد و ایران فعالیت هایی بسیار در این کشور دارد که موجب غرور و افتخار ما بود

و می توان گفت که در لبنان فقط شیعیان از ما ایرانی ها استقبال می کنند و گرنه در منطقه ی مسیحی  جان ما ایرانی ها در خطر هست البته ایرانی ها ی مقیم در لبنان بسیار زیاد هستند و در منتطقه ای هستند که فعلا کلا خرابه شده زیرا در جنگ یک ساختمان در ان سالم نمانده و فعلا در مکان های دیگر زندگی می کنند تا حزب الله خانه های انها را تعمیر کند

اما در مورد لبنان یک چیز بسیار قشنگ است که فقط کشورهای خلیج فارس ایران و کشور های عربی حق دارند در لبنان خانه بخرند و با خریدن خانه به انها اقامت داده می شود و حتی فلسطینی ها اجازه ی خردیدن خانه و اقامت و......را در لبنان ندارند به خاطر همین ایرانی ها انجا بسیار اند .

 

اما در مورد لبنان یک کشوری است که فقط بر روی سیاحت و جهانگردان و دانشگاه ها برپاست زیرا بسیار مناطق زیبا و دانشگاه های بسیار قدرتمند و معتبر دارد مثلا دانشگاه بیروت یا دانشگاه عربی و .........که بسیار معتبر هستند حتی در ایران

 

اما بیاییم سر اصل مطلب لبنان به غذاهایی مانند لبنه حمص تبوله کبسه مشویات فتوش شاورما  عیش و دجاج معروف است که بسیار خوش مزه هستند

لبنان تقریبا اب هوایی ملایم و در زمستان مانند ما سرد همراه با برف است و در بهار به بهشت دنیا معروف است

این مواردی است که در ذهن من مانده است که انشا الله مفید بوده باشد

انشا الله شما خودتان بروید و از نزدیک ببینید

یاعلی

 

 




موضوع مطلب : مذهبی
جمعه 86/1/3 :: 6:40 عصر

ببخشید دوستان که این مدت هیچ نتوانستم وبلاگ را به روز کنم زیرا سفری به کشور لبنان داشتم

 

و انشا الله همین روزها به مشهد

 

انشا الله انجا شما را هم دعا خواهم کرد

 

همین چند روزی که خونه هستم سعی میکنم یک موضوع قوی و جالب بنویسم

 

یا علی




موضوع مطلب : مذهبی
سه شنبه 85/12/22 :: 8:5 عصر

خضر(ع)

 از پیامبران مرسل بودکه خداوند او را به قومش مبعوث ساخت، تا آن جان را به یکتاپرستى واقرار به انبیاء ورسل وکتب آسمانى دعوت نماید. معجزه اش این بودکه هرگاه بر چوبى خشک یا زمین بى سبزه اى مى نشست، فوراً چوب، بر مى آورد و زمین سرسبز مى شد و از این جهت وى را خضر(ع) گویند. نام اصلى اش تالیا بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است.

از امام صادق (ع)آورده اند که...اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانى گردانید و نه به خاطرکتابى که بدو نازل کند و نه به خاطر این که به وسیله او وشرت او، شریعت پیامبران پیش از او را نسخ کند ونه به خاطر امامتى که بندگانش بدو اقتدا نمایند و نه به خاطر طاعتى که خدا بر او واجب ساخته بود، بلکه خداى جهان آفرین، بدان دلیل که اراده فرموده بود عمرگرامى قائم (ع) را در دوران غیبت او بسیار طولانى سازد ومى دانست که بندگانش بر طول عمر او ایراد واشکال خواهند نمود، به همین جهت عمر این بنده صالح خویش خضررا طولانى ساخت که بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبیه گردد و بدین وسیله اشکال و ایراد دشمنان و بداندیشان باطل گردد. (1)

بدون تردید او زنده است وهم اکنون بیش از شش هزار سال از عمر شریفش مى گذرد. (2) زندگى حضرت خضر ورفتنش به بحر ظلمات وخوردنش از آب حیات خود داستان مفضلى است که درکتب تاریخى وحدیثى به تفصیل از آن بحث شده، علاقمندان به کتب مبسوط حدیثى مراجعه فرمایند. (3)

شرکت حضرت خضر در مراسم عید غدیر در سرزمین غدیر خم ودر مراسم سوگوارى رسول اکرم (ص) به هنگام رحلت آن حضرت ودر سوگ حضرت على (ع) به هنگام شهادت آن حضرت درکتاب هاى حدیثى مشروحا آمده است .

امام رضا(ع) مى فرماید:حضرت خضر(ع)از آب حیات خورد،او زنده است وتا دمیده شدن صور از دنیا نمى رود، او پیش ما مى آید وبر ما سلام مى کند، ما صدایش را مى شنویم و خودش را نمى بینیم، او در مراسم حج شرکت مى کند وهمه مناسک را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات مى ایستد وبراى دعاى مؤمنان آمین مى گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت مى کند وبه وسیله او وحشتش را تبدیل به انس مى کند. (4)

از این حدیث استفاده مى شودکه حضرت خضر(ع) جزء سى نفرى است که همواره در محضر حضرت بقیة الله (ع) هستند ورتق وفتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن هاست. (5)

  ا. کمال ا لدین ج 3، ص 357 بحا رالانوار ج 51، ص 222.

2. یوم الخلاص ص157.

3. بحار الانوار، ج 2 1، ص 72 1- 5 1 2 وج 13 ص 278- 322.

4. کمال الدین، ج 2 ص 390 بحارالانوار، ج13 ص 299.

5. غیبة نعمانى، ص 99 بحارالانوار ج 52، ص 158 0




موضوع مطلب : مذهبی
سه شنبه 85/12/22 :: 8:4 عصر

عیسى (ع)

 از حضرت عیسى (ع)در روایات، با واژه هاى گوناگون مانند وزیر، جانشین، فرمانده و مسؤول در حکومت حضرت مهدى (ع) یاد شده است. حضرت عیسى (ع) به مهدى (ع) مى گوید: من به عنوان وزیر فرستاده شده ام نه امیر (1) حضرت عیسى (ع) وزیر حضرت مهدى (ع)پرده دار و جانشین آن حضرت است (2) حضرت عیسى (ع) هنگام ظهور حضرت مهدى (ع) از آسمان فرود مى آید و در قدس پس از اعلام بیعت با حضرت مهدى (ع) پشت سر حضرت نماز مى گذارد. پس از فتح غرب توسط حضرت و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت عیسى (ع) رحلت نموده و حضرت مهدى (ع)و مسلمانان بر پیکر او نماز مى گذارند. بر طبق روایات، امام (ع) مراسم دفن و نماز خواندن بر بدن وى را آشکارا در حضور مردم انجام مى دهد، تا همچون بار اول درباره او سخن ناروا نگویند.سپس پیکر پاک او را با پارچه اى که دست بافت مادرش مریم (ع) است کفن نموده و در جوار مزار شریف مادرش، در قدس به خاک مى سپارد(3) در برخى روایات آمده که حضرت عیسى (ع)، جزو فرماندهان سپاه حضرت مهدى (ع) است (4) در ویژگى حضرت عیسى (ع)آمده است: او چنان ابهتى دارد که چون دشمن او را مى بیند، به یاد مرگ مى افتد؟ چنان که گویى عیسى (ع) قصد جانش راکرده است (5) در برخى از روایات از حضرت عیسى (ع) به عنوان مسؤول دریافت اموال حضرت قائم (ع) یاد شده است فرود آمدن حضرت عیسى (ع)

  1. ملاحم ابن طاووس، ص 83 فتن ابن حماد، ص 160

2. غایة المرام ص697 حلیة الابرار ج 2، ص 620.

3. عصر ظهور على کورانى، ص 29

4.الشیعة والرجعه ج1 ص 167.

5. فتن ابن حماد ص 161




موضوع مطلب : مذهبی

در بیان حکم ضدّ انتظار یعنى ناامیدى

 در این باره مى‏گویم که ناامیدى بر چند گونه تصور مى‏شود؛
گونه اوّل: یأس و ناامیدى از اصل ظهور حضرت قائم‏علیه السلام به طور کلّى، و بدون شبهه همگى در حرام بودن آن اتّفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قائم‏علیه السلام از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال مى‏رود که از ضروریات دین اسلام باشد، چون که احادیث در این باره از حضرت رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله در حدّ تواتر، از طرق خاصّه و عامّه رسیده، بلکه علماى عامّه نیز به این امر اعتراف دارند و اختلاف در تعیین شخص او است و این‏که حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آن‏هایى که قایل هستند که آن حضرت وجود خواهد یافت و متولّد خواهد شد.
بنابراین انکار آن به طور کلّى تکذیب پیغمبرصلى الله علیه وآله مى‏باشد. و شاهد بر آنچه یادآور شدیم این‏که مجلسى‏رحمه الله (1) .
از ابن ابى الحدید - که از بزرگان علماى عامّه است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقه‏هاى مسلمانان اتّفاق دارند که دنیا و تکلیف پایان نخواهد یافت، مگر پس از آمدن مهدى‏علیه السلام
. گونه دوم: ناامیدى از ظهور حضرت قائم‏علیه السلام در مدّت معیّنى، برحسب پندارها و حدس‏ها، به این‏که مثلاً گفته شود: حضرت قائم - صلوات اللَّه علیه - تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد و لازمه این پندار آن است که در آن مدّت منتظر نباشد، و حال آن‏که از بررسى احادیثى که امر مى‏کند در هر صبح و شام منتظر باشیم، ظاهر مى‏شود که این‏گونه ناامیدى هم حرام باشد، زیرا که ظاهر امر وجوب است و ترک واجب قطعاً حرام است.
و امّا احادیثى که بر این مطلب دلالت دارد، قسمتى از آن‏ها گذشت و از آن جمله است: روایت حمّاد بن عثمان که در اقبال (2).
از امام صادق‏علیه السلام آمده که فرمود: و امر صاحب خود را شب و روز انتظار داشته باش، که خداوند هر روز در کارى است، هیچ کارى از کار دیگر او را مشغول نخواهد داشت، که در بخش ششم همین کتاب گذشت
. و نیز در بحار در حدیثى از مفضل بن عمر، از امام صادق‏علیه السلام آمده که فرمود: نزدیک‏ترین حالت بندگان نسبت به خداى - عزّوجلّ - و رضایت‏مندترین هنگام از آن‏ها زمانى است که حجّت الهى را نیابند و براى آن‏ها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند، در حالى که در آن وضع مى‏دانند که حجّت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر فرج باشید... . (3)
و از جمله: همچنین در بحار از قمى، ضمن حدیثى از پدرش، از محمد بن الفضیل، از پدرش، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت کرده، تا آن‏جا که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: فدایت گردم! پس کى این کار مى‏شود؟ فرمود: البته براى ما وقتى نسبت به آن تعیین نشده، ولى هرگاه چیزى را برایتان گفتیم، پس همچنان که گفتیم شد، بگویید: خدا و رسول او راست گفته‏اند.
و هرگاه برخلاف آن واقع شد نیز بگویید: خدا و رسولش راست گفتند، دو برابر پاداش خواهید یافت، ولى هرگاه احتیاج و فقر شدید شد و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن هنگام هر صبح و شام در انتظار این امر باشید. عرض کردم: فدایت گردم! احتیاج و فقر را دانستیم، امّا انکار مردم یکدیگر را چیست؟ فرمود: این‏که کسى به خاطر حاجتى نزد برادرش مى‏آید، پس به غیر از آنچه پیش‏تر با او برخورد مى‏کرد، با او دیدار مى‏نماید و سخن دیگرى جز آنچه قبلاً با او مى‏گفت از وى مى‏شود. (4)
مى‏گویم: مقصود از انتظار فرج در هر صبح و شام، آن است که هر وقتى که ممکن است آن فرج موعود در آن واقع شود، مى‏بایست انتظارش را کشید و بدون تردید وقوع این امر در تمام ماه‏ها و سال‏ها امکان دارد، به مقتضاى امر خداوندِ تدبیر کننده دانا، پس بر همه افراد خاص و عام واجب است منتظر آن باشند
. و از جمله: احادیث مستفیضى است که از تعیین کردن وقت ظهور نهى مى‏کند، که در همان عنوان، آن‏ها را خواهیم آورد، زیرا که مقتضاى نفى کردن ظهور در مدت معیّنى از سال‏ها و ماه‏ها خود وقت گذارى، به گذشت همان مقدار از زمان است و این به نصّ اخبار رسیده از امامان‏علیهم السلام حرام مى‏باشد و شاهد و مؤیّد این مطلب است گونه‏هایى از اخبار که از امامانِ معصوم‏علیهم السلام روایت گردیده است
. از جمله: روایاتى است که دلالت مى‏کند بر این‏که وقت ظهور آن حضرت‏علیه السلام از امور بدائیه است که ممکن است زودتر شود یا به تأخیر افتد، به مقتضاى حکمت خداوند دانا، چنان‏که مولایمان حضرت صادق‏علیه السلام در روایت حمّاد بن عثمان - که پیش‏تر گذشت - به این معنى اشاره فرموده و نیز احادیثى که بر آن دلالت داشت، پیش از این گذشت
. و از جمله: احادیثى است که در آن‏ها، مهیّا کردن اسلحه و مرابطه رائم امر گردیده، چون امر کردن به این دو کار با وجود ناامیدى از ظهور در مدّت معیّن بیهوده است و مانند این‏ها است آنچه از آثار انتظار در اخبار امر گردیده است
. و از جمله: آنچه در اصول کافى به سند خود، ضمن حدیثى آورده که: یقطین به پسرش على بن یقطین گفت: چگونه است که آنچه درباره ما حکومت بنى العباس گفته شده بود واقع گردید و آنچه درباره حکومت حق شما گفته شده انجام نگرفت؟ على گفت: البته آنچه درباره ما و شما گفته شده، هر دو از یک منبع به شما گفته شد و همان‏طور هم که گفته بودند انجام یافت، ولى امر ما هنگامش نرسیده، پس با امیدها دلگرم شدیم. و اگر به ما مى‏گفتند: این امر تا دویست تا سیصد سال دیگر تحقّق نخواهد یافت، البته دل‏ها قساوت مى‏گرفت و عموم مردم از اسلام بر مى‏گشتند، ولى مى‏گفتند: به زودى این امر واقع مى‏گردد و خیلى نزدیک است، تا دل‏ها با هم اُلفت گیرد و گشایش نزدیک گردد. (5)
و در بحار (6) به نقل از دو کتاب غیبت نعمانى و غیبت طوسى مثل این حدیث را روایت آورده است. و در کتاب علل الشرایع به سند خود، به طور مرفوع از على بن یقطین روایت کرده که گفت: به حضرت ابوالحسن موسى بن جعفرعلیهما السلام عرض کردم: چرا آنچه از ملاحم پیش‏گویى‏ها درباره شما روایت شده، آن طور که روایت آمده واقع نمى‏گردد و آنچه در مورد دشمنانتان روایت گردیده، درست مى‏آید؟ فرمود: آنچه درباره دشمنانمان صادر گشت از حقّ بود، پس همان‏طور که گفته شده بود، پیش آمد، ولى شما با آرزوها دلگرم شدید و تعلُّل کردید، پس براى شما این چنین بیان شد
. و از جمله: در غیبت نعمانى روایت مسندى از ابوالمرهف آمده که امام صادق‏علیه السلام فرمود: محاضیر هلاک شدند. راوى گوید: عرضه داشتم: محاضیر چیست؟ فرمود: عجله کنندگان و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (7)
و نیز در همان کتاب به طور مسند، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت آمده که فرمود: »هَلَکَ أَصْحابُ الَمحاضِیرِ وَنَجَى المُقَرَّبُونَ«؛ شتابزدگان هلاک شدند و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (8)
چون ظاهر آن است که مقرِّبون به کسر راء باشد، یعنى مؤمنانى که منتظرند و ظهور آن حضرت‏علیه السلام را نزدیک مى‏دانند و همواره انتظارش را مى‏کشند. و مؤیّد این مطلب است آنچه در دعاى عهد آمده، که از امام صادق‏علیه السلام روایت شده: آنان ]مخالفان[ آن را بعید مى‏پندارند و ما فرج و ظهور را نزدیک مى‏دانیم... . (9)
و از جمله این‏که: یکى از حکمت‏هاى مخفى داشتن وقت ظهور آن حضرت، این است که مؤمنین در تمامى اوقات و همه سال‏ها در انتظار آن به سر برند، چنان‏که در حدیث ابن یقطین به این معنى اشاره شده است، در آن دقّت کن
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر این‏که ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه علیه - همان ساعت است که دانستن وقت آن به خداوند - جلّ جلاله - اختصاص دارد، چنان‏که گذشت
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر این‏که ظهور آن حضرت‏علیه السلام به طور ناگهانى انجام مى‏شود، مانند فرموده آن حضرت در توقیعى که در احتجاج روایت آمده است: به درستى که امر ما ناگهانى پیش مى‏آید، هنگامى که توبه، کسى را سود ندهد... . (10)
و روایتى که از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله آمده که فرمود: مهدى از ما است خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود. و روایت دیگرى که از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله آمده که فرمود: او همچون شهاب فروزانى خواهد آمد. و روایت نبوى دیگر که در حدیثى از حضرت امام رضاعلیه السلام در کتاب »کمال الدین« آمده که به پیغمبرصلى الله علیه وآله عرض شد: یا رسول اللَّه! قائم از فرزندان شما کى خروج خواهد کرد؟ فرمود: مَثَلِ او همچون ساعت قیامت است که آن را در وقت خود کسى جز او خداى - عزّوجلّ - ظاهر و روشن نکند، شأن آن در آسمان‏ها و زمین سنگین است، شما را نیاید جز ناگهانى. (11)
و در اصول کافى از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت شده که فرمود: هرگاه پیشواى شما دانش شما از شما برداشته شد، پس از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. (12)
مى‏گویم: ظاهراً فرموده آن حضرت‏علیه السلام: از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. کنایه از ظهور امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - به طور ناگهانى است، بنابراین واجب است در زمان غیبتش در هر حالى که احتمال مى‏رود با پیروزى ظهور کند، انتظارش را کشید.
اگر بگویید: این‏که ظهور آن حضرت‏علیه السلام ناگهانى باشد، با آنچه در احادیث مستفیض بلکه متواتر معنوى آمده مبنى بر این‏که: علامت‏هاى حتمى خواهد داشت که براى همه مردم معلوم خواهد شد - مانند سفیانى و صیحه آسمانى و کشته شدن نفس زکیّه - منافات دارد؟ مى‏گویم:
اوّلاً؛ انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود آن است، پس چون به راستى دانستى که ظهور آن حضرت بعد از آشکار شدن نشانه‏هایش خواهد بود، جز این نیست که منتظر پدیدار شدن آن نشانه‏ها خواهى بود، چون آن علامت‏ها نشانه ظهور حضرت قائم‏علیه السلام مى‏باشند. خلاصه این‏که انتظارى که در اخبار به آن امر گردیده؛ انتظار ظهور مولایمان است با هر چه از علامت‏ها و آثار دارد و این بر اهل بصیرت روشن است و براى توضیح بیشتر مثالى مى‏آوریم: اگر زمامدار قدرتمندى به تو وعده بدهد که در یکى از روزهاى هفته به منزلت خواهد آمد، آیا از همان آغاز هفته با فراهم کردن وسایل پذیرایى و زینت منزل و فرش و اثاثیه مناسب، منتظر آمدنش نخواهى بود؟! به طورى که هرگاه در یکى از آن روزها بر منزل تو وارد گشت، موجبات احترام را فراهم آورده باشى و در شمار خطاکاران قرار نگیرى؟! با این‏که قطعاً مى‏دانى که آمدن او نشانه‏هاى خبر دهنده و علامت‏هاى آشکار کننده‏اى دارد، ولى چون آشکار شدن آن نشانه، از آمدنش جدا نیست، منتظر او خواهى شد با همه لوازمى که پیش از آن حاصل خواهد گشت
. ثانیاً؛ ظاهر اخبار متعددى که از امامان‏علیهم السلام روایت آمده آن است که: تمام آن آثار در یک سال واقع مى‏شوند، پس واجب است مؤمنِ منتظِر در طول سال آماده ظهور مولایش باشد، چون احتمال دارد این امر در آن سال وقوع یابد، بلکه از چند روایت ظاهر مى‏شود که آن علامت‏ها نزدیک به هم واقع مى‏شوند
. در مورد سفیانى؛ در بحار از حضرت سید العابدین على بن الحسین‏علیهما السلام آمده که در بیان علائم ظهور حضرت قائم‏علیه السلام فرمود: پیش از خروج اوعلیه السلام، خروج مردى به نام عوف سلمى در سرزمین جزیره خواهد بود، که پناه‏گاهش تکریت و کشته شدنش در مسجد دمشق واقع مى‏گردد، سپس خروج شعیب بن صالح از سمرقند پیش مى‏آید، آن‏گاه سفیانى ملعون از وادى یابس خروج مى‏کند و او از فرزندان عتبة بن ابى سفیان است و چون سفیانى آشکار شود، مهدى‏علیه السلام مخفى مى‏گردد، سپس بعد از آن خروج خواهد فرمود. (13)
مى‏گویم: از این حدیث استفاده مى‏شود که ظهور حضرت قائم‏علیه السلام مقارن خروج سفیانى، یا نزدیک به آن خواهد شد و این منافات ندارد با آنچه در روایات متعددى وارد شده، که مدّت حکومت سفیانى هشت ماه خواهد بود و آنچه وارد شده که خروج سفیانى پیش از قیام قائم‏علیه السلام خواهد بود، زیرا که منظور از قیام قائم‏علیه السلام در این روایت، خروج آن حضرت به طور علنى و آشکارا در بیت اللَّه الحرام و ظهور شریفش براى خاصّ و عامّ مى‏باشد، که روایاتى دلالت دارد بر این‏که آن حضرت‏علیه السلام ظهورهاى متعددى پیش از این ظهور تامّ خواهد داشت که تاریکى غیبت برطرف خواهد گشت و براى عموم مردم آشکار خواهد شد، چنان‏که پیش‏تر نیز به این مطلب اشارت رفت
. و امّا در مورد کشته شدن نفس زکیّه؛ در کتاب کمال الدین از امام صادق‏علیه السلام روایت آمده که فرمود: بین خروج قائم آل محمدعلیهم السلام و کشته شدن نفس زکیّه، جز پانزده شب نخواهد بود. (14)
گونه سوم: ناامید بودن از نزدیکى زمان فرج و ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه وسلامه علیه - مى‏باشد، یعنى این‏که احتمال نزدیک بودن آن را نفى نماید، چنان‏که حال بعضى از اهل زمان ما است، آنان که عقاید و باورهاى خود را بر حدس و گمان و تخمین بنا مى‏کنند و ظاهر از دلایل، حرام بودن این‏گونه ناامیدى نیز مى‏باشد، به همان دلیل‏هایى که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از اخبار روایت شده از امامان‏علیهم السلام چنین استفاده مى‏شود که بدین جهت وقت ظهور بر مؤمنین مخفى مانده، تا در تمامى زمان‏ها و سال‏ها منتظرش باشند، هرچند که حکمت‏هاى دیگرى نیز براى آن هست و خداوند حقایق امور را مى‏داند
.

  1- بحارالانوار، 114/51 ح 10. 2- اقبال، 201. 3- بحارالانوار، 145/52 ح 67. 4- بحارالانوار، 185/52 باب علامات الظهور ذیل ح 9. 5- اصول کافى، 369/1 ذیل ح 6. 6- بحارالانوار، 111/52 باب 21 ذیل ح 18. 7- غیبت نعمانى، 103. 8- غیبت نعمانى، 104. 9- بحارالانوار، 112/102. 10- احتجاج، طبرسى، 324/2. 11- کمال‏الدین، 373/2. 12- اصول کافى، 341/1 در باب غیبت ح 24. 13- بحارالانوار، 213/52. 14- کمال‏الدین، 649/2.

نام عکس: 039.jpg
مجموع بازدیدها: 530
زمان اضافه شدن: 13/09/2005 09:39:34
آخرین ویرایش: 31/12/1969 19:00:00





موضوع مطلب : مذهبی
سه شنبه 85/12/22 :: 7:47 عصر

کمالات در عصر ظهور

 پیامبر گرامى اسلام (ص) در وصف حضرت قائم (ع) فرمود:او ظاهر و باطن امامان است.(1)یعنى آن حضرت آشکارکننده علوم ظاهر و باطن است که خداوند متعال به پیامبر و امامان (ع) عطا فرموده و مظهر تمام کمالات و شؤون آنان است. امیرالؤمنین (ع) فرمود:اى کمیل هیچ علمى نیست مگر این که من افتتاح کننده آنم و هیچ چیزى نیست، مگر این که قائم آن را به پایان مى رساند(2) با این ویژگى هاکه براى حضرت در روایات آمده، تغییرات و تحوَلات در دوران ظهور، بى نظیر است. در روایتى است وقتى حضرت ظهور مى کند، خداوند در گوش ها و چشم هاى شیعیان، به اندازه چهار فرسخ قوت مى دهد و به کمال مى رساند و آنان با حضرت تکلم مى کنند و سخنان یکدیگر را مى شنوند.(3) علاوه بر این در روایت دیگرى است که در زمان قائم (ع)مؤمن در مشرق، برادر خود را در مغرب مى بیند و بالعکس (4) بحث کامل شدن عقول بندگان و ظهور تمام علم و دانش در دوران ظهور نیز در روایات است. (5)

  1.کمال الدین ج1 ص 281

2.مکیال المکارم ج1 ص 117.

3.نجم الثاقب باب سوم

4.همان

5.بحار الانوار ج52 ص 326.




موضوع مطلب : مذهبی

استکبار جهانى و مهدى باورى

 نظام سلطه جهانى وجبهه استکبار براى استمرار بخشیدن به نفوذ وتسلط وحفظ منافع نامشروع خود، با دقت فراوان، امکانات ونقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایى کرده و نابود سازد .

یکى از این نقاط قوت، اندیشه رهایى بخشِ "مهدى باورى " است که درخط مشى مبارزاتى امت مسلمان از جایگاه استراتژیکى برخوردار است. از این رو استکبار جهانى، سناریوهاى متعددى را جهت تضعیف ونابودى این اندیشه مقدس طراحى کرده و متناوباً به اجراگذارده است که به برخى از آن ها اشاره می کنیم:

1. دخالت مستقیم و حمایت از پروسه شخصیت پردازى و مهدى تراشى: حمایت خائنانه استعمارگران وجبهه استکبار از مدعیان مهدولت مانند مهدى الصومال در آفریقا، سید على محمد باب، حسینعلى بهاء وسید محمد نوربخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانى در پاکستان، سید محمد جونپورى در هند ومحمد بن عبدالله القحطانى در حجاز، به خوبى روشنگر اهداف شوم وپلید آنان است

2. تخریب پایه هاى فکرى مهدى باورى از طریق ژست هاى علمی وبه ظاهر شرق شناسى: نظام سلطه زیر نقاب شرق شناسى، سربازان صلیبى خود مانند فان فلوتن، گلدزیهر یهودى ، ولهوسن پروکیلمن ودونالد سن را با نام مستشرق، راهى کشورهاى اسلامی کرد تا شاید از طریق شبهه سازى وتردید افکنى، اذهان افراد غیر متخصص وغیر آشنا با مبانى دقیق اسلامی را مشوب سازند که متأسفانه در این باب به توفیقاتى هم نایل شدند واسلام گرایانى چون )احمد امین ( و محمد رشید رضا را به این دام کشیدند.

3. پرورش و حمایت از خودباختگان سرسپرده داخلى: کوته فکرانى چون احمد کسروى، شریعت سنگلجی، سلمان رشدى و احمد الکاتب طعمه هاى خوبى بودند که استکبار جهانى آنان را به راحتى یا اعطاى مدال هاى نویسنده آزاد اندیشه، متفکر منصف وپژوهنده روشنفکر به دام خود بکشند وبه آنان گوشزد کنند که هر لقب وعنوان در برابر یک ضربه به اصول وباورها یا دهن کجى به مفاخر وارزش ها، نصیب شان خواهد شد

4. انتشار تبلیغات مسموم رسانه اى: مانند ساخت سریالى به نام نوسترا داموس که به مدت سه ماه متوالى از شبکه تلویریونى آمریکا پخش شد و هدف از آن به تصویرکشیدن چهره اى خشن وگرفتارِ جنون قدرت از مهدى موعود )نستجیر بالله ( وتحریک عواطف ملل غربى علیه اسلام و منجى موعود آن بود. تحریف اندیشه ناب مهدویت از طریق ارایه مقالات به ظاهر تحقیقى درکتب معتبر(1)

  1. درانتظار ققنوس ص 309.




موضوع مطلب : مذهبی
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 43
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 499775